بابی در روایات ما باز کرده اند به نام باب (صمت):باب سکوت.(الصمت کنز من کنوز الجنة).
می فرمایند :خود سکوت ،خود خاموش بودن ،خود کم گفتن،
گنجی است از گنجهای بهشت ،بابی است از باب های بهشت.
(باب من ابواب الحکمة)دری است از درهای حکمت ،
تاجایی که در حدیث شریف از معصوم(ع)روایت شده است که می فرمایند:
عباد بنی اسرائیل وقتی می خواستند عبادت را شروع کنند ،ده سال روزه ی سکوت می گرفتند ،
ده سال تکلم نمی کردند .مآخذ:کتاب گناهان زبان
برای سلامتی آقاامام زمان وشادی روح امام وشهداصلوات
مدارس ودبیرستان های دخترانه وپسرانه تازه تعطیل شده اند جوان و نوجوان دختر و پسر خیابان را پر کرد ه اند چند دختر وچند پسر نوجوان از کنارم رد می شوند پسران بدون خجالت وشرم در خیابان کنار زن و بچه مردم ودختران نوجوان الفاظ رکیک به کار می گیرندبر می گردم ونگاهی از سر تاسف به آن نوجوانان می کنم و طوفانی در دلم به پا می شود ازاین که در مجامع عمومی این گونه جوانان نامحرم در کنار هم می روند وبه هم متلک والفاظ رکیک می گویند دلم به درد می آید .
واین درد وقتی افزون تر می شود که می بینم این ها تازه از کلاس درس از پیش معلم و مربی آمده اند یادم می آید وقتی دانش آموز بودیم مدیر مدرسه وقنی می خواست نصحیتمان کند می گفت در س بخوانید واگر اهل در س ومدرسه نباشید عاقبتتان این است که آن وقت بایک دستمال ابریشم در خیابان ها عاطل می چرخید و مزاحم مردم و ناموس آنان می شوید وامروز با تعجب می بینم که کسانی که به ظاهر اهل مدرسه وکتاب هستند تفاوتی با دستمال ابریشم به دستانی که آن مدیر مان می گفت ندارند، از وضع و ظاهر دختران چیزی نمی گویم که می دانم همه باخبرید .
براستی وضعیت جامعه وجوانان و فرهنگ وآموزش و پرورش ما چرا چنین شده است ؟چرا با آنکه زمانی اسم مدرسه ودانشگاه نشان اعتبار وادب وعلم بود امروز چنین نیست ؟در گذشته خانواده ها از این که فرزندشان دنبال درس و مدرسه ودانشگاه هستند خرسند وآرام بودند چرا امروز چنین نیست ؟چرا دانشگاه ودبیرستان و مدرسه هر یک به نوعی تبدیل به مکان ترویج بی اخلاقی وبی بند باری شده است ؟
نگارنده خود چند سال در دانشگاه تدریس داشته واز نزدیک با محیط آن اشناست متاسفانه امروز کالای علم جویی و معرفت وادب آموزی در دانشگاه بی مشتری است دانشجو بیشتر به دنبال نمره ومدرک ودرکنارش برخی مسائل دیگر است .
شاید مهم ترین علت به وجود آمدن وضعیت فعلی در اولویت نبودن فرهنگ وتربیت در برنامه ها بوده است واولویت هم با کارهای ظاهری وسطحی امکان ندارد بلکه باید در بطن وعمق ارزشهای جامعه نفوذ کند امروز اگر به جای مدرک کار درست ودقیق معیار گزینش ومقبولیت در اجتماع بود وضعیت ما تفاوت پیدا می کرد.
اگر بودجه هایی که سهم جوان است، به جای خرج توپ وتور وساق چند بازیکن صرف تربیت عملی آنان می شد این وضعیت را نداشتیم ،اگر تربیتی که در اسلام مقدم بر تعلیم است جایگاه خود را داشت و با عمل ومسئولیت بخشی ،جوانان تربیت می شدند وضعیت بهتری داشتیم ،
اگر خدا را واقعا در تعیلم وتربیت در نظر داشتیم دچار چنین وضعی نبودیم، اگر لذت ایمان را خود مان می چشیدیم وبه جوانان منتقل می کردیم دیگر اباحه گری این همه خریدار نداشت. ما مردم وجوانان خوبی داریم این موضوع بارها به اثبات رسیده در انقلاب وجنگ و مواقع حساس دیگر
نقطه ضعف ما در نداشتن برنامه و عزم قوی در عمل کردن به تعالیم وارزش های اصیل واسلامی است ،بارها این واقعه را برای دانشجویان سر کلاس گفته ام که مرحوم بلاغی از علمای متعهد وخوش فکر و فعال معاصر لبنان به گونه ای شاگردان خود را تربیت کرد ه بود که وقتی برای شرکت در مسابقه ای علمی سر جلسه امتحان صدای اذان را می شنوند از جمع شرکت کننده جدا می شوند وامتحان حساس ومسابقه علمی را به خاطر نماز اول وقت رها می کنند.
وهمین ها هستند که امروز با ایمان پولادین وعلم موید به امداد الهی حزب حقیقتا الهی حزب الله را در لبنان اداره می کنند ودر برابر جبهه صهیونیزم واستکبار جهانی با عزت واقتدار ایستاد ه اند و نه تنها کشور خود بلکه منطقه را دربرابر تجاوز وطغیان اسراییل غاصب حفظ کرد ه اند .
در این باره انشالله باز سخن می گوییم
یکی از نکات زندگی حضرت جواد علیه السلام ازدواج ایشان با ام فضل دختر مامون است مامون بعد از شهادت امام رضا فرزند بزرگوار ایشان را از مدینه به بغداد مرکز جدید خلافت خود خواند وبعد هم دخترش را به عقد ایشان در آورد دختری که قاتل امام شد
بنابراین مامون در واقع دو جنایت بزرگ کرد یکی به دست خود امام رضا را به شهادت رساند ودوم به دست دخترش امام جواد راشهید کرد . این که مامون امام جواد را به بغداد برد و دخترش را به عقد او در آورد
برای این بود که از طرفی مثل امام رضا ایشان رانیز تحت نظر وکنترل خود داشته باشد واز سوی دیگر به نوعی وجهه خود را بین شیعیان مثبت جلوه دهد .دلیل دیگر این کار را برخی نویسندگان چنین مطرح کرد ه اند .
(مأمون می پنداشت اگر دخترش صاحب فرزندى شود که به مقام امامت برسد، می تواند ذرّیه رسول خدا (ص) را با خاندان خود پیوند زده و براى خود افتخار کسب کند، به ویژه که از رسول خدا (ص) نقل شده بود که امام دوازدهم و تشکیل دهنده حکومت جهانى از نسل همین امام است. )قصص الأنبیاء(قصص قرآن)، ص: 824
نکته برجسته دیگر در حیات مبارک حضرت جواد مقام علمی اعجاز آور ایشان از سنین طفولیت است که جلوه مهم آن در جلسه در کاخ مامون رخ داد .که پرسش و پاسخی فقهی بین حضرت و قاضی القضاه زمان در حضور عالمان اتفاق افتاد که احاطه علمی حضرت جواد (ع) همه را به حیرت واداشت .شرح واقعه این چنین است
یحیى بن أکثم(قاضی القضاه زمان ) روى بآن امام آورده گفت: جعلت فداک مرا اذن میدهى که مسأله از شما سؤال نمایم؟
آن حضرت علیه السّلام فرمود: اگر میخواهى سؤال کن.
یحیى گفت: جعلت فداک چه میگوئى که در محرم (حاجی درحال احرام )که قتل صید نمود؟
أبو جعفر (امام جواد ) گفت: که آن صید را محرم ذبح در حلّ نمود یا در حرم ؟ عالم بحرمت بود یا جاهل؟ (1) قتل صید از روى دانستگى نمود یا از روى خطا؟آیا صیّاد محرم آزاد بود یا بنده؟ صغیر بود یا کبیر؟
متعدّى بقتل صید بود یا قبل از آن نیز مثل آن عمل کرده بود؟ و آن صید از ذوات الطّیر بود یا از غیر آن، صید کوچک بود یا بزرگ؟ و محرم صیّاد مصرّ است بر آن فعل یا نادم؟در شب قتل صید نمود یا در روز؟آیا محرم در هنگام ذبح صید محرم باحرام عمره بود یا محرم بحجّ؟
یحیى بن أکثم از جواب عاجز بلکه أبکم گردید و عجز و انقطاع او بر جمیع مردمان ظاهر و عیان شد.
بعد از آن حضرت خود پاسخ همه شقوق مساله را داد .( احتجاج-ترجمه غفارى مازندرانى، ج4، ص: 202)
واقعه دیگری که در تاریخ از جلالت شان علمی حضرت نقل شده نقض فتوای برخی عالمان از سوی امام جواد است که حضرت فتوای عالمی را بریدن دست دزد را داده بود با استدلال عالمانه مبتنی بر قرآن باطل کرد .
یک روز ابن ابى داود از پیش معتصم برگشت ولى خیلى غمگین و افسرده بود.
گفتم: چه شده؟ گفت: امروز آرزو کردم که کاش بیست سال پیش مرده بودم پرسیدم براى چه؟
گفت بواسطه کارى که از پسر على بن موسى الرضا (حضرت جواد) انجام شد گفتم جریان چه بود؟ گفت یک سارق را آوردند که اقرار بدزدى خود کرده بود از خلیفه درخواست داشت که او را پاک نماید بوسیله جارى کردن حد،
بهمین جهت فقها را در مجلس خود جمع کرده بود و محمّد بن علی (حضرت جواد) نیز بود از ما پرسید چه قسمت از دست دزد باید قطع شود؟ من گفتم: از مچ گفت: بچه دلیل گفتم: زیرا دست اطلاق بر انگشتها و کف دست می شود تا مچ
خداوند در آیه تیمم نیز میفرماید: فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ أَیْدِیکُمْ حرف مرا گروهى از دانشمندان قبول کردند.
یک دسته دیگر گفتند: باید تا آرنج قطع شود پرسید به چه دلیل گفتند:
زیرا خداوند در این آیه میفرماید: وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرافِقِ در مورد وضو گرفتن میفرماید دستهاى خود را بشوئید تا آرنج معلوم مىشود دست شامل تا آرنج مىشود.
در این موقع رو بجانب محمّد بن على علیه السّلام کرده گفت: شما چه میگوئید؟
فرمود: اینها نظر خود را در مورد دست دزد گفتند. گفت: شما را بخدا سوگند شما نیز نظر خود را بفرمائید. فرمود اکنون که قسم دادى میگویم که اینها بر خلاف دستور پیامبر اکرم میگویند زیرا دست دزد باید از آخر انگشتان قطع شود کف دست باقى بماند.
گفت: بچه دلیل؟ فرمود: بدلیل فرمایش پیغمبر اکرم که فرموده است: سجده بر هفت موضع انجام مىشود صورت و دو دست و دو زانو و دو پا اگر دستش را از مچ یا آرنج قطع کنند دیگر دستى نخواهد ماند تا سجده نماید
خداوند در این آیه میفرماید:
«أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ» سجدهگاهها مخصوص خدا است. منظورش همین هفت موضع است که با آن سجده میکنند «فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً» آنچه اختصاص بخدا داشته باشد قطع نمیشود.
معتصم حرف او را پسندید و دستور داد دست دزد را از انتهاى انگشتان قطع کنند و کف دست را باقى بگذارند.
(زندگانى حضرت جواد و عسکریین علیهم السلام، ص: 6)
در نوشته های پیشین به برخی علل عناد وکینه ورزی غرب واستکبار با پیامبر اکرم (ص) اشاره کردیم وگفتیم که مهم ترین مانع در برابر ظلم وطغیان غرب کنونی آموزه های پیامبر اکرم (ص) است در ادامه بحث به یک مصداق مطرح که جزو مظاهر مهم تمدن غربی است می پردازیم وآن مساله برهنگی در فرهنگ غربی است امروز از شاخصه های فرهنگ غرب عریانی ونیمه عریانی واز بین بردن حیا وعفت عمومی در آن است که هم در غرب اجرا می شود وهم به شدت تبلیغ وترویج می شود از طرفی تنها مدافع غیور وقاطع حیا وعفت اسلام وتعالیم ودستورات پیامبر اکرم (ص) است ومهم ترین دستور در این باره مساله حجاب در اسلام است .
گرچه به تعبیر استاد جوادی آملی ،سنت وسیره حیا ورزی قبل از اسلام بود ه است و از سلوک وکلام حضرت مریم اهمیت عفت وحیا را به روشنی می توان برداشت کرد آنجا که مریم ترسید به او تهمت بزنند وفرمود یا (لیتنی کنت نسیا منسیا کاش مرده بودم )که اوج عفت وحیای مریم را می رساند.
اما مساله حجاب به عنوان یک دستور و قانون صریح شرعی گویا از اختصاصات دین اسلام است وآورنده این حکم متعالی کسی نیست جز پیامبر اکرم (ص) در سوره احزاب خداوند ضمن بیان فرمان حجاب خطاب به زنان پیامبر می فرماید(ولاتبرجن تبرج الجاهلیه الاولی مثل زمان جاهلیت اولی با زینت وبدون پوشش وبرای خودنمایی بیرون نروید/33) از آیه شریفه هم حکم حجاب از استفاده می شود وهم یک پیش بینی وپیش گویی غیبی در کلمه( اولی) نهفته است وبه تعبیر روایات می رساند که جاهلیت دومی نیز در کار است.
چون وقتی کلمه اولی می آید یعنی یک دومی هم خواهد آمد وهمان طور که در جاهلیت اول و قبلی زنان برهنه ونیمه برهنه در مجامع وحتی پرستش گاه ها ظاهر می شدند در جاهلیت دوم نیز این چنین است بنابراین در کتاب کریمی که پیامبر اکرم از سوی خداوند برای ما آورده هم دستور حیا بنیان حجاب مطرح می شود وهم از وضعیت دوره های بعد پرده برداری می شود.
واین تعبیر جاهلیت وعنوان جاهلیت برای عصر کنونی که دم از علم وعقل می زند وبا دین وفرهنگ وارزش واخلاق به اسم عقل وعلم مخالفت می شود بسیار تعبیر دقیق ودرس آموز ودر عین حال افشا کننده است در واقع خداوند متعال با این بیان که بر زبان مبارک محمد امین جاری گشته قرن ها پیش پرده از چهره مکاره غرب برداشته وحقیقت آن را عیان کرده است ومومن واقعی به آموزه های محمد عزیز وحکیم با الهام از قرآن فریب شعار ها وادعاهای سردمداران جهان جدید را نمی خورد .
ودر پس ادعا واداهای عالمانه وعاقلانه جهل عینی را می بیند استاد جوادی در درس روز گذشته به همین جهل جهان جدید اشاره کرد وفرمود غرب از عقل حرف می زند اما با حس که پایین تریین مرتبه علم است می اندیشد ونشانه بزرگ جهالت غرب نفی امور عقلی وتجریدی مثل جهان پس از مرگ وقیامت است ،بنابراین پیامبر اکرم (ص) نه تنها سنت عفت را بنا نهاده است عفتی که ضامن کرامت انسان در دنیاست بلکه مدعیان کرامت ورشد وپیشرفت را نیز رسوا کرده وکالای آنها را جهل دانسته وفرهنگ وزندگی اینان را زندگی جاهلی معرفی کرد ه است.
و همین افشاگری هاست که سردمداران سرمایه و سود وسکولار وسوداگری جهانی را به عصبانیت وخشم واداشته است مسلمانان اگر حقیقتا به عروه الوثقی قرآن در کنار علم الهی اهل بیت ،تمسک پیدا کنند آنگاه نه تنها خود وجامعه خود را از شر ور به اصطلاح تمدن جدید محافظت می کنند ،بلکه با شناخت دقیق ماهیت غرب و تمدن جدید را ه برون رفت و عبور وگذر و فایق آمدن بر این فرهنگ جاهلیت علم نما را خواهند شناخت .
عدالت در نظر واندیشه از مهم ترین واساسی ترین اقسام عدالت است وعدالت های دیگر مثل عدالت اخلاقی وعدالت قضایی وعدالت اقتصادی همه بر پایه عدالت نظری است عدالت نظری یعنی در نگاه به پیرامون به اشیاء وانسان ها وواقعیات وحقایق با دید معتد لانه نگرست مقام وجایگاه هر چیز را شناخت وکمتر از حد وبیشتر از حد نباید دیدو همان طور که معنای عام عدالت در جای خود بودن هرچیز است.
عدالت نظری هم یعنی در جای خود دیدن هر چیز است قوه ای که دردرون انسان خداوند برای بقاء ورشد عدالت نظری قرار داده است عقل است عقل که از حب وبغض فارغ است اگر آزاد باشد براحتی جای هر چیز را می شناسد در مقابل عقل احساس است احساس که مقام دوستی ودشمنی است تعصب راه دارد وچه بسا فردی که محبوب ادمی است بدون کمالات در اوج قله کمال دیده شود ودشمن ادمی باهمه کمالات ناچیز وبی چیز تلقی شو د.
این که گفته شده (العشق یعمی ویصم) اشاره به همین است که عشق و احساس شدید چشم وگوش عقل را کرو کور می کند ومتاسفانه مهم ترین مشکل معرفتی واجتماعی وسیاسی ما که ریشه بسیاری از معضلات است همین عدم عدالت نظری است از آنجا که بیشتر ما با احساس رابطه نزدیگتری داریم تاعقل در قضاوت ها وداوری ها دچار افراط وتفریط می شویم تا زمانی که این معضل معرفتی حل نشود همچنان جامعه درگیر انواع بی عدالتی ها خواهد بود.
در روایت آمده است که در زمان ظهور حضرت حجت ایشان عنایتی می کنند وعقول مردم رشد می کند واین رابطه عقل محوری وعدالت را می رساند حضرت مهدی که مهم ترین ویژگی ایشان گسترش عدل در جهان است این عدالت گستری را همراه رشد عقول تحقق می بخشد.
بنابراین اگر جامعه بخواهد در عرصه های اجتماعی وسیاسی واقتصادی واخلاقی به عدالت برسد باید از عدالت نظری که برمحور عقل تحقق می یابد آغاز کند باید درمواقع حساس به جای احساس با تعقل به انتخاب دست بزنیم باید در قضاوت درباره اشخاص ودادن مسئولیت به دست ایشان به جای احساس عاقلانه عمل کنیم باید در شناخت دوست ودشمن به جای احساس ورزی عاقلانه رفتار کنیم .