سلام برتوای دختر نبوت و امامت وعصمت و طهارت وعفت
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِیجَةَ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ
سلام برتو ای دختر مظلومیت و غیرت و برکت و رحمت
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ
سلام برتوای خواهر ولایت وکرامت و غربت و رأفت
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللَّهِ
سلام بر وفای زینبیت در تکرار غربت ومظلومیت امامت درظلمتکده کید ومکر عباسی
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا عَمَّةَ وَلِیِّ اللَّهِ
سلام بر عصمت فاطمیت و بر مقام شامخ شفاعتت
یَا فَاطِمَةُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّةِ فَإِنَّ لَکِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ
سلام بر حریم قدسیت که به نوریقین محمدی منوراست و معدن گوهر حب علوی است
أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ بِحُبِّکُمْ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِکُمْ وَ التَّسْلِیمِ إِلَى اللَّهِ رَاضِیاً بِهِ غَیْرَ مُنْکِرٍ وَ لاَ مُسْتَکْبِرٍ
وَ عَلَى یَقِینِ مَا أَتَى بِهِ مُحَمَّدٌ وَ بِهِ رَاضٍ نَطْلُبُ بِذَلِکَ وَجْهَکَ یَا سَیِّدِی اللَّهُمَّ وَ رِضَاکَ وَ الدَّارَ الْآخِرَةِ
سلام بر روضه ملکوتیت که بهشت علم وعرفان وحماسه این مردم است
و سلام بر کوی کرامتت که زلال کوثر زهراء درآن جاری است
وَ حَشَرَنَا فِی زُمْرَتِکُمْ وَ أَوْرَدَنَا حَوْضَ نَبِیِّکُمْ وَ سَقَانَا بِکَأْسِ جَدِّکُمْ مِنْ یَدِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ
سلام برمعرفت آسمانیت که نشانه ورود در فردوس برین است
السَّلاَمُ عَلَیْکِ عَرَّفَ اللَّهُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ فِی الْجَنَّةِ
درادامه بحث امربه معروف وآداب واصول آن به موارد دیگری که درقرآن به عنوان لوازم امربه معروف از آنها یاد شده می پردازیم یکی دیگر از اصولی که به عنوان پیش زمینه در امربه معروف مطرح است.
اصل تقدم امربه معروف خود بر امربه معروف دیگران است ، به این معنا که کسی که می خواهد دیگران وجامعه را اصلاح کند و آمربه معروف وناهی از منکر باشد ابتدا باید خودرا اصلاح کند و خودرا امرونهی کند واینجا تقدم امر به معروف نفسی تقدم رتبی است.
یعنی مرتبه امر به معروف نفسی قبل از امربه معروف دیگران است واز جمله آیاتی که دلیل بر این مطلب است سرزنش وعتابی است که خداوند نسبت به اهل کتاب وبزرگان آنهادارد که خودرا فراموش کرده اند وبه امرونهی دیگران فقط مشغولند .
(أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (44بقره ) شما که کتاب آسمانى میخوانید چگونه مردم را به نیکى فرمان میدهید و خودتان را از یاد مىبرید چرا بعقل در نمىآئید)
درواقع همان طور که قبلا اشاره شد امربه معروف ونهی از منکر مربوط به حق ولایتی است که خداوند به مومنان نسبت به هم داده است(المومنون والمومنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف وینهون عن المنکر ..) و وقتی این حق به کسی داده می شود که خود اهل ایمان وعمل صالح باشد.
بنابراین می شود گفت از شرایط امربه معروف صداقت درآن است و علامت این صداقت این است که اول خودرا امرونهی می کند و زمانی کسی تشریعا حق امرونهی دیگران می یابد که خود مقید وملتزم به امرونهی الهی باشد
از سوی دیگر درعالم تکوین واثر گذاری هم آن نفس ونفسی در دیگران تاثیر می کند وافرادرا به اصلاح وامی دارد که خود پاک وبی پیرایه باشد .
ادب دیگر امربه معروف از نظر قرآن صبوری در کنار امربه معروف است در سوره لقمان وقتی خداوند از زبان لقمان درباره امربه معروف وحکمت ها واصول آن سخن می گوید بلافاصله بعداز توصیه به امربه معروف از صبر می گوید.
(یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلى ما أَصابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُو ر پسرم! نماز را برپا دار و مردم را به کار پسندیده وادار و از کار زشت بازدار و بر آنچه [از مشکلات و سختىها] به تو مىرسد شکیبایى کن17/لقمان )
واین صبوری می تواند اشاره به استقامت دربرابر واکنش واحتمالا تروشرویی ویا عکس العمل منفی دیگر فرد خطاکاردارد که فرد آمر اولا آماده این واکنش باشد وثانیا صبورانه با اقدام او مواجه شود واقدام عجولانه وتند متقابل نکند .
و درمراتب مهم تر امربه معروف مثل امربه معروف حاکمان ظالم هم اشاره به پیامدهای آن باشد که ممکن است تبعید وزندان وامثال آن را به دنبال داشته باشد که باید با صبر واستقامت برآن غلبه کرد صبری که زینب کبری وامام سجاد(ع) بعداز امربه معروف ونهی از منکر استثنایی وآسمانی وحماسی سید الشهداء در پیش گرفتند
البته می تواند اشاره لطیف به مقام صابرین هم باشد که آیه شریفه می خواهد بگوید شرط رسیدن به مقام صابرین که از مقامات بلند معنوی است اقدام به امربه معروف است وهمان طور که درآیات دیگر فرضا انفاق کردن را موجب تثبیت ایمان وتقویت قلب معنوی برشمرده است .
(..الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ.. ، آنان که اموال خود را به طلب رضاى خدا و استوارى دادن به دلهاى خویش انفاق مىکنند،265 /بقره )
همین گونه دراین آیه لازمه امربه معروف را ارتقای معنوی فرد آمر دانسته و اورا لایق مقام صابرین برمی شمرد ،در واقع امر الهی به این که فرمود امربه معروف کن بعد فرمود صبر کن یعنی این راه را بروتا به آن مقام برسی وصابر گردی که چه بسیار معارف و پاداش های معنوی هست که غیر از صابران نمی توانند به انها رادرک کنند .
از جمله این که از جانب خداوند متعال بدون حساب به آنها پاداش داده می شود (إِنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ ، کسانى که خویشتندار باشند اجرشان را بدون حساب و به طور کامل درخواهند یافت (10/زمر )
چند سالی است که به کارگیری روش های غیراخلاقی در سیاست ما متدوال شده واخیرا شاهد اوج آن در سطح مسئولان در مجلس و پس از آن در سطح عمومی در شهر مقدس قم بودیم .
و رخ دادن اتفاقاتی که به تصریح رهبر انقلاب خلاف شرع بودند خصوصا آنچه در قم و در مرکز علم و فرهنگ شیعی اتفاق افتاد زنگ خطری برای همه بود ونشان داد که مساله علاوه بر دلائل و علت های سیاسی دارای دلائل فرهنگی وتربیتی نیز هست .
و بر همه دلسوزان اسلام وانقلاب است که هم علتهای آن را به درستی وکمال بشناسند وهم درفکر درمان واصلاح باشند و باید توجه داشت که در به وجود آمدن وضعیت فعلی کم کاری نهادهای فرهنگی چون حوزه ودانشگاه وسایر مراکز متولی فرهنگ بی تاثیر نبوده است .
دراین نوشته توجه متولیان فرهنگ خصوصا حوزه های علمیه را به دو نکته حائز اهمیت دراین باب جلب می کنیم
1-بسیاری از روش های غیراخلاقی با عنوان افشاگری انقلابی توجیه می شود و مرتکبین آن نه تنها احساس نقص وگناه نمی کنند بلکه آن را نشانه شجاعت وجسارت انقلابی خود برمی شمرند وعده ای هم ممکن است این ادعا را بپذیرند.
ودراین زمینه حوزه های علمیه با توجه اساسی به مباحث اخلاق سیاسی و تبیین احکام وحدود تعاملات سیاسی و بررسی عالمانه رفتارهای سیاسی اجتماعی ،تفاوت افشاگری با افترا و تهمت وتهتک بااصلاح گری و تخریب بانقد و امثال این موضوعات بیان کنند.
و تعاریف روشنی را دراین باب ارائه دهند. و اکتفاء به مباحثی که در امثال مکاسب محرمه درباره غیبت شده نکنند و با در نظر گرفتن شرایط و پیچیدگی های وضعیت اجتماعی سیاسی امروز نظر کارشناسی اسلامی را در حوزه رفتارهای سیاسی اجتماعی تبیین کنند.
تا هم بهانه از دست مدعیان گرفته شود و هم برخی افراد کم اطلاع از مبانی دینی تحت تاثیر برخی توجیه گری ها قرار نگیرند.
2- مهم تر از مباحث فقهی مباحث اخلاقی مربوط به این باب است، متاسفانه در حوزه ها و دیگر مراکز تربیتی مثل هیئت ها یا به مباحث اخلاق کم توجهی می شود واصلا بحث اخلاق رونق چندان ندارد ویا این که دروس اخلاق هم تحت تاثیر سیاست قرار گرفته است .
وبه جای این که سیاست را اخلاقی کنیم بیشتر اخلاق را سیاسی کرده ایم و در مواردی دیده می شود متاسفانه حتی دروس اخلاق تبدیل به فضای تهتک و بی مبالاتی متاثر از سیاست زدگی می گردد.
و با آن که اصول اخلاقی در قرآن دارای اولویت درجه اول هستند و بسیاری از آیات قرآن درباره اصول وارزش های اخلاقی است وچند سوره از جمله نور ولقمان به طور خاص وویژه به اخلاق وتربیت می پردازد.
ودو آیه از آیات بزرگ و مفصل قرآن به طور اخص بر تقبیح دو منکر اخلاقی یعنی بهتان وغیبیت متمرکز است و بدترین مثال قرآنی درباره غیبت کننده آمده است که عمل غیبیت کننده به خوردن گوشت برادر مرده خود تشبیه شده است.
اما جلوه چندان بارزی ازاین اهمیت بخشی قرآنی را در مباحث اخلاقی نمی بینیم و بلکه کسانی که خود باید الگو بخش جامعه باشند گاه به اندک بهانه سیاسی مرتکب بدترین نوع غیبت وحتی تهمت می شوند.
وبه نظر می رسد حوزه ها ومراکز تربیتی هم ازجهت کمی و هم کیفی به تحول در زمینه ارائه مباحث اخلاقی احتیاج دارند و ازآن جا که اخلاق مهم تر از بعدی علمی دارای رکن عملی است تربیت عملی دراین زمینه اهمیت بالایی دارد.
وبه نظر می رسد مدرسان و مدیران حوزوی نباید ارتباط با شاگردان خودرا به ارتباط علمی خلاصه کنند بلکه چون سنت دیرین حوزه دارای ارتباط تربیتی باشند درواقع احیای ارزش های متروک شده گذشته درارتباط نزدیک و پدرانه استاد و شاگرد لازم است تا این که جوانان الگوهای رفتاری خودرا از اهل آن فرا گیرند و تحت تاثیر جریان سازان سیاسی قرار نگیرند .
امروز رییس مجلس ونمایندگان با لبیک گویی به سخنان رهبری از ایشان ومردم به نسبت به نقشی که در حوادث داشتند عذرخواهی کردند این اقدام رییس ونمایندگان مجلس حکایت از ولایت پذیری واخلاق مداری ودوری از کبر ولجاجت آنها دارد.
و باب جدیدی در عرصه سیاست ما می تواند بگشاید که همان اعتراف به خطا و عذرخواهی از رهبری ومردمی در مواقع لازم است وگرچه با توجه به سخنان صریح رهبرانقلاب درصد خبط وخطای رییس قوه مجریه بیشتراز مجلس ورییس مجلس بود.
به طوری که رهبری معظم اقدام رییس قوه مجریه را اتهام زنی و خلاف شرع وخلاف اخلاق وخلاف حقوق اساسی مردم دانستند با این وجود پیش قدمی مجلس وریاست آن در پذیرش خطا واشتباه وعذرخواهی الگوی مثبتی به سیاست مداران می دهد .
و ولایت پذیری وتوجه به مصالح عالیه کشور و مقدم کردن آن بر نظرات و امیال شخصی را به نمایش می گذارد واین موضوع از جهت اخلاق سیاسی بسیار مهم است آن چه که در عرصه سیاست مضر و ویرانگر است .
لجاجت ها و پافشاری بر خطا و توجیه خطاها و خودرا محق جلوه دادن است روحیه ای که متاسفانه در خیلی از مسئولان ومدیران مشاهده می شود و زبان عذرخواهی و قلب خطا پذیری درآنها کمتر دیده می شود .
عذرخواهی نشان از مسئولیت پذیری دارد واین که فرد یا گروهی مسئولیت بخشی از کارهارا به عهده می گیرد وبه جای فرافکنی واتهام زدن به دیگران ایرادرا به خود وارد می کند واین اتفاقا باعث جلب اعتماد بیشتر مردم می گردد.
ودرمقابل این روحیه لجاجت ورزی و اشتباهات را به عهده دیگران افکندن قرار دارد که همواره از موانع ودست های پنهان و غیره گفته می شود و نشان می دهد که فرد اعتماد به نفس لازم راندارد و دچار سوء ظن افراطی است و دائما دیگران را علیه خود ودشمن خود می پندارد .
اما کسی که عذرمی خواهد خود را صاحب اختیار و مسئولیت می بیند ودر عین حال اعتراف دارد که کامل وبی عیب نیست وچه بسا قاصر یا مقصر باشد و طبق این حدیث نورانی عمل می کند.
که ( اعداء عدوک نفسک التی بین جنبیک)( دشمن ترین دشمنان نفسی است که دردرون تو ست ) و قبل از آن که دیگران وبیرون را ببیند خود وخطاهای درونی رادرمی یابد مثلی ترکی هست که می گوید
(مرد اوزونن گورر نامرد اوزگدن ) یعنی کسی که مرد است تقصیر را متوجه خود می بیند و فرد نامرد، متوجه دیگران، بنابراین امیداست این روحیه مسئولیت پذیری ومردانگی به یک رویه تدیل شود وعذرخواهی نه ننگ بلکه وظیفه مردانگی و مردم داری واخلاق مداری تلقی شود
درادامه بحث آداب امربه معروف به یکی دیگر از آداب واصول امربه معروف با تکیه بر آیات وروایات می پردازیم و آن در نظر داشتن مراحل امر ونهی است به این معنا که کیفیت وچگونگی امر ونهی تابع درنظرداشتن مراحل آن است که از نصیحت ونرمی آغاز می شود.
و تا مراحل بعد ادامه پیدا می کند و مهم ترین دلیل دراین زمینه ، روشی است که قرآن کریم در تصویر وترسیم امر به معروف انبیاء ارائه می دهد از جمله در قصه حضرت موسی(ع) وقتی که ایشان از جانب خداوند مامور به امر به معروف و نهی از منکر فرعون می شود دستور اولیه ملایمت و برخورد لین است.
(اذْهَبا إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى (43) فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشى (44) به سوى فرعون روید که طغیان کرده است (43).و با او به نرمى سخن بگویید، شاید اندرز گیرد یا بترسد(44/طه)
البته برخی تصور می کنند ،هم این که باید در امربه معروف امر باشد نوعی تحکم درآن است درحالی که قبلا گفتیم که امر به معنای خشونت و تحکم نیست بلکه به معنای این است که کارباید انجام شود و حتمی است و در حد توصیه و پند واندرز نیست.
و این البته می تواند همراه نرمی باشد و درموارد لازم با شدت همراه گردد ، نکته مورد توجه دراین آیه شریفه این است که بعداز این که خداوند امر به برخورد لین و نرم می کند می فرماید شاید این برخورد باعث شود .
که فرعون بترسد یا متذکر شود، واین می رساند که ایجاد ترس درونی از خداوند لزوما همراه شدت و حدت نیست و چه بسا گفتار نرم ، ترس از خداوند و ترس از عاقبت ظلم را در دل بیفکند دلیل آن هم روشن است.
چون تاثیر امر به معروف و نهی از منکر وابسته به این است که فرد آگاهی و تذکر به ظلم خود پیداکند و مهم ترین مساله دراین باب آگاه کردن و بیدارکردن فرد خاطی است دروقع بیداری وجدان هدف اولیه است و برخورد نرم اولیه زمینه لازم را برای بیدارشدن باطن فراهم می کند .
دلیل دیگری که نرمی تاثیر گذار تر است این که بشر طبق طبیعت خود حب ذات و حب نفس دارد و وقتی با شدت به او امر شود نوعی دفاع از خود را در پیش می گیرد و چون روح او با تحکم چندان سازگار نیست لذا مقاومت می کند و لو این که امر آمر حق باشد.
و لذا برای این که این اتفاق نیفتد و فرد به لجاجت و اصرار و دفاع غیر منطقی از خود و عملش رو نیاورد نرمی و ملایمت توصیه شده است .
حسن دیگر روش لین برای خود امر کننده است، از آنجا که امربه معروف و نهی از منکر مثل همه احکام و معارف الهی برای خودسازی فردی و اجتماعی است ،در روش ملایم خود آمر هم احساس قدرت و خود برتربینی نمی کند.
لذا امر به معروف که وسیله اصلاح همگانی است غرور کاذب در دل فرد آمر نیز ایجاد نمی کند و لذا لوازم منفی نیز نخواهد داشت بلکه از باب خیرخواهی واصلاح مشفقانه و وظیفه ایمانی به آن نگاه می شود.
البته همان طور که قبلا اشاره شد ممکن است درمواردی شدت عمل و تحکم هم لازم باشد که موارد ضروری و خاص است که بعداز طی مراحل اولیه و نتیجه بخش نبودن آنها اجرا می شود .