مشکلات بودجه امریکا واختلافات مربوط به تصویب آن اولین خبر سیمای جمهوری اسلامی قرار می گیرد وباآب وتاب فراوان به آن پرداخته می شود اما اگر در کشور خودمان ارائه بودجه به مجلس روزها وبلکه ماهها به تاخیر بیفتد هیچ خبر وتحلیل وگزارش نمی بینیم ونمی شنویم .
کوچکترین مشکل مالی در کشورهای اروپایی وامریکا درصدر اخبار قرار می گیرد ولی دریغ ازپرداختن با مسئولیت به مشکلات اقتصادی داخل کشور البته توجیهی که معمولا می شود این است که اولا رسانه های بیگانه دائما علیه ما تبلیغ می کنند .
ونقطه ضعف ها بزرگ می کنند ودروغ می گویند وچه وچه ما هم در مقابل نقاط ضعف آنها را نشان می دهیم ثانیا پرداختن به مشکلات باعث تضعیف روحیه عمومی وایجاد اختلاف است اما در جواب می گوییم .
اولا همین عکس العملی که می خواهد طابق النعل به نعل از دشمن در شیوه تبلیغ تبعیت کند خود گرفتارشدن در روش دشمن است تبعیت از دشمن فقط در محتوا نیست بلکه گاهی ما درفرم گرفتار می شویم واین همان تایید منطق دشمن است .
در دوره ای که معاویه جنگ روانی وسیع علیه حضرت به راه انداخته بود ودروغ پراکنی وشایعه سازی می کرد حضرت از روش صادقانه خود لحظه ای دست برنداشت ودر جواب کسانی که می گفتند علی سیاست نمی داند .
فرمود : وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِیَةُ بِأَدْهَى مِنِّی وَ لَکِنَّهُ یَغْدِرُ وَ یَفْجُرُ وَ لَوْ لَا کَرَاهِیَةُ الْغَدْرِ لَکُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ وَ لَکِنْ کُلُّ غُدَرَةٍ فُجَرَةٌ وَ کُلُّ فُجَرَةٍ کُفَرَةٌ وَ لِکُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ یُعْرَفُ بِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ اللَّهِ مَا أُسْتَغْفَلُ بِالْمَکِیدَةِ وَ لَا أُسْتَغْمَزُ بِالشَّدِیدَة
( سوگند به خدا، معاویه از من سیاستمدارتر نیست، امّا معاویه حیلهگر و جنایتکار است، اگر نیرنگ ناپسند نبود من زیرکترین افراد بودم، ولى هر نیرنگى گناه، و هر گناهى نوعى کفر و انکار است، روز رستاخیز در دست هر حیلهگرى پرچمى است
که با آن شناخته مىشود. به خدا سوگند، من با فریب کارى غافلگیر نمىشوم، و با سختگیرى ناتوان نخواهم شد.)(خطبه 200نهج البلاغه ترجمه دشتی )
اتفاقا در مقابله بین اهل بیت ودشمنانشان همواره مهم ترین هدف دشمنان قبل از آنکه پیروزی ظاهری باشد همراه کردن اهل بیت در روش ها وشیوه مقابله بود وتفاوت مهم اهل بیت با دیگران درهمین بود که هیچگاه درروش هم از منطق دشمنان پیروی نکردند.
وهمین بزرگترین رنج وکینه دشمن را از ایشان به همراه می آورد بنابراین بنا نیست ما روشهای تبلیغی خودرا از دشمن بگیریم فریب دادن روش دشمنان است ونشان دادن زیباها فقط وغفلت از دردها ونارسایی های درونی نوعی فریب است.
از طرفی تمام توجه را به بیرون معطوف ساختن یعنی غفلت از درون وخود واین عین خواسته دشمن است این همه بی قانونی ورویه های خلاف عرف وعقل در مدیریت اتفاق می افتد وسیماهمچنان سر دربرف خوش خیالی برده است .
وزیری به خاطر حق گویی وانتقاد از سیاست های غلط ارزی که باعث شده به جای تخصیص ارز به اقلام مورد نیاز دارویی به لوازم لوکس ومیوه هاوبه تعبیر وزیر به واردکردن زین اسب اختصاص یابد، برکنار می شود
وسیمایی که کوچکترین مشکلات ومسائل ریز ودرشت اخلاقی وبی تدبری را در آن سوی جهان می بیند از کنار چنین بی مدیریتی ها به راحتی وبا غمض عین می گذرد وهمچنان روش غفلت از خویشتن را درپیش می گیرد
وغفلت یعنی انکار مشکل یعنی نرفتن به دنبال درمان وعلاج ویعنی متراکم ساختن مشکلات وایجاد بحران برای کشور واین همان آرزوی دیرین دشمن است .وبیان مشکلات نه تنها روحیه هارا تضعیف نمی کند که اعتماد مردم را به سیمای مسئول بیشتر می سازد
واعتماد به سیما یعنی اخبار وتحلیل ها را در ماهواره وشبکه های بیگانه جستجونکردن ،یعنی نیاز به دانستن حقایق را از طریق درست اشباع کردن یعنی حفظ وافزایش مخاطب وهمین به دنبال خود اعتماد به نظام را بیشتر خواهد نمود .
وشیوه درست بیان نارسایی ها نه تنها اختلاف انگیز نیست بلکه ذهن ها ونیروها را معطوف به حل مشکلات می کند ومسئولان را واداربه قانون گرایی وپاسخ گویی می نماید
درادامه بحث امربه معروف ونهی ازمنکر به رابطه این اصل و رشد می پردازیم ابتدا تعریفی از رشد می دهیم مراد از رشد حرکتی آگاهانه به سمت هدفی متعالی برای ارتقاء وضعیت فعلی ورسیدن به آن هدف است ،درواقع موجودات چند دسته هستند
برخی اساسا حرکتی ندارند ووضعیتشان قابل تغییر اساسی نیست مثل سنگ وجمادات وبرخی حرکت وتغییر وتحول دارند اما آگاهانه وبا انتخاب نیست بلکه غریزی است مثل حرکت نباتات وحیوانات
اما انسان موجودی است که هم می تواند حرکت کند ووضعیت فعلی خودرا تغییر دهدوبه بالاتر ارتقاء یابد وهم این حرکت آگاهانه وهمراه انتخاب واختیار است در قرآن چندمورد درکنار امر، رشد آمده است وبرخی امرها همراه رشد و از برخی نفی کننده رشد یاد شده است .
در جایی از زبان مومنان درخواست امر و رشد توام می شود( رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَ هَیِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً ) ودرجای دیگر امر طاغوتیان مثل فرعون را مخالف رشد می داند( وَ ما أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشید) ولازمه آن منطقی آن این است که امر غیرفرعونی ومومنانه رشید است.
(فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ )لازمه ایمان به خدا رشد است ودعوت به ایمان مایه رشد است
واین که برخی به این شبهه دامن می زنند که امربه معروف باعث جلوگیری از تجربه وانتخاب ورشد شخصیتی می شود بازگشت به عدم شناخت حقیقت ایمان وامربه معروف و رشد وجامعه ایمانی دارد
از نظر قرآن ایمان تنهایک امرقلبی که دردرون هر فرد باشد نیست بلکه علاوه برآن ایمان دارای حیات بیرونی وآثار خارجی است وولایت هم که ثمره ووعینیت ایمان است .
همین گونه است ولایت یک حقیقت باطنی دارد که دل وجان سپردن به خدا واولیاء الهی آنهاست ویک حقیقت آشکاردارد که پیروی از اوامر الهی ودادوستد ایمانی در جامعه است به این معنی که مومنان سرمایه ایمان خودرا درجامعه حاضرکرده وبه یکدیگرباسرمایه ایمانی برای ارتقاء ایمان واخلاق وزندگی وحیات طیبه یاری می کنند .
از نظر اسلام ایمان حیات اجتماعی دارد ودر جامعه جاری است ورشد وتکامل هم یک امری عمومی است ورشد همه به یکدیگروابسته است وامربه معروف هم دراین فضا وبا این مبانی باید مورد توجه قرار گیرد.
امربه معروف مثل هدیه دادن یک تجربه برای رشد سریعتراست همان طور که امروز تلاش وافر می شودتاتجارب بشری درعلم وغیره ذخیره ونگهداری شودتابه نسل بعد منتقل گردد وباعث شود که آنها سریعتر پیش روند وخطاها وجهل هارا تکرار نکنند.
امربه معروف هم همین گونه است وهرمومنی به مومن دیگر سیره وسلوک وتجربه معنوی وانسانی را که از دین واولیاء آموخته واندوخته اهداء می کند تاراه را سریعتر رود وبی راهه را با راه اشتباه نگیرد .
وامربه معروف درواقع جریان دادن ایمان درجای جای جامعه برای رسیدن کل جامعه به رشد معنوی ومادی است واگر امربه معروف نباشد این رشد اجتماعی متوقف خواهد شد ونهایت این که افرادی در گوشه ای به رشد محدود می رسند
همچون جوی ها وآب گیرهای پراکنده اما با امربه معروف این جوی ها به هم متصل گشته ودریای بی انتهایی را تشکیل می دهد که رشد ووسعت آن قابل قیاس با قبل نیست .
بعداز انتخابات 88از جمله کلماتی که وارد عرصه سیاسی کشورشد وبارمعنایی خاصی راباخود داشت کلمه فتنه بود آن طورکه نگارنده به خاطر دارد اولین بار این کلمه را آقای هاشمی به کاربرد ودریک سخنرانی در همان اوائل اتفاقات بعداز انتخابات گفت که با فتنه پیچده ای روبرو هستیم.
وبعد به عنوان یک اصطلاح خاص درفرهنگ سیاسی وارد شد ودر کنارآن بحث فتنه انگیزان وسران فتنه وساکتین فتنه وامثال ان مطرح شد ونه دی هم لقب روزختم فتنه گرفت اما مثل بسیاری از مفاهیم واصطلاحات برداشت های متفاوت و گاه تحلیل های یک جانبه وتک بعدی درباره این عنوان صورت گرفت.
وبه نظر می رسد هنوز بسیاری از ابهامات درباره اتفاقات 88برطرف نشده است وبازشناسی دقیق تحولات آن دوره جزو ضرورت های اندیشه و تحلیل سیاسی باشد و دراین باره توجه به نکاتی لازم است.
اول این که اصل وقوع فتنه قابل انکار نیست و فتنه به فضایی گفته می شود که حق وباطل مشتبه می شود و افرادی با ظاهر حقیقت سخن وعمل باطلی را تبلیغ می کنند واذهان وعواطف بسیاری را تحت تاثیر گندم نمایی وجو فروشی خود می کنند واین اتفاق در سال 88 افتاد.
نکته دوم که باید مورد توجه قرار گیرد این است که محور اصلی فتنه کجابود؟وفتنه انگیزان حقیقی چه کسانی بودند؟ پاسخ به این پرسش برمی گردد به این که ما آغاز فتنه را از چه زمان بدانیم ؟ برخی آغاز فتنه را اعتراضات خیابانی والقای تقلب در انتخابات می دانند لذا فتنه گران را نیز معترضین به نتایج انتخابات برمی شمرند .
اما به نظر می رسد فتنه قبل از آن آغاز شد وآن زمانی بود که درمناظره مشهور کاندیدایی که بعد رای آورد، قواعد مناظره وقوانین کشور واصول اخلاقی را زیر پا گذاشت وبه عنوان افشاگری حرفهاو اتهاماتی را علیه افراد برجسته و محبوب و باسابقه مطرح کرد
وفضای انتخابات وجامعه را از رقابت به عداوت ودشمنی وسوء ظن تبدیل نمود واولین ومهم ترین شبهه افکنی و عوام فریبی وتحریک عواطف واحساسات که همان فتنه باشد دراین مناظره اتفاق افتاد وحتی اردوکشی خیابانی و تحریک احساسات وشماتت و وتحقیر کاندیداهای دیگر به دست ایشان کلید خورد .
البته بعد از سوی طرفداران کاندیدای شکست خورده اتفاقات وتخلفات ادامه یافت امابررسی واقع بینانه ومحققانه اقتضامی کند که جریان را دقیق وبا انصاف پی گیری کنیم ونقش همه افراد وجریانات مقصر ودخیل را در نظر بگیریم.
و نباید از عملکرد غلط برخی دستگاهها از جمله صداوسیما که بی طرفی وعدالت را مراعات نکرد ، وهمچنین قوای ناظری چون شورای نگهبان که به نقش قانونی خود به درستی عمل نکردند و دادستان عمومی وقت که نخواست ازحقوق افرادی که درمناظره مورد ظلم وجفا قرار گرفتند دفاع کند، غفلت کرد که این ها زمینه رشد فتنه رافراهم کردند .
و البته کاندیداهایی که رای نیاورده بودند وطرفداران آنها با تکمیل خطاها واشتباهات وبعضا خیانت ها فتنه را دامن زدند وپیش بردند وشد آن چه که شد.
وامروزبرای عبرت گیری از گذشته وشناخت صحیح همه جوانب باید مورد بررسی قرار گیرد وبرای قضاوت درست ومحاکمه ومحکوم کردن عادلانه به همه این موضوعات باید توجه شود تا درشناخت فتنه نیز دچار فتنه نشویم و واقعیت فتنه وفتنه گران را بشناسیم.
در تفسیر مجمع البیان مرحوم طبرسی که از منابع درجه اول تفسیری تشیع است ،در تفسیر و توضیح آیه 4 سوره مبارکه قلم (وانک لعلی خلق عظیم )که خطاب به پیامبر نازل شده است نکات واحادیثی مطرح شده که اطلاع از آن خالی از لطف نیست و تذکار آن خصوصا برای جامعه امروزما که اخلاق سوزی بیماری مسری دربین برخی سیاسیون گشته مغتنم ومفید است .
1- ایشان در تعریف اخلاق می فرماید :حقیقه الخلق ما یاخذ به الانسان نفسه من الاداب ،حقیقت اخلاق آن چیزی است که ذات انسان از آداب فرامی گیرد (وعمل می کند )در واقع ایشان حقیقت اخلاق را همان ادب ورزی می داند واضافه می کند به اخلاق ،اخلاق گفته اند چون مثل خلقت انسان می شود ،
واین بیان می رساند که اخلاق است که ذات ووجود انسان را شکل می هد وبا اخلاق نیکو ویا اخلاق رذیله آدمی شخصیت وهویت وباطن خودرا می سازد و اهمیت اخلاق در اسلام از این روست که شخصیت هر فردی با اخلاقش ساخته می شود
لذا پیامبراکرم (ص) فرمود: من برای اتمام مکارم وفضایل اخلاقی مبعوث شده ام، تکمیل فضیلت اخلاقی که نتیجه اش تکمیل شخصیت انسانی انسان است هدف بعثت پیامبر اکرم (ص) شناخته شده است
وهمین حدیث شریف می تواند معیاری در انسان شناسی وارزش گذاری درباب ایمان افراد به ما بدهد که بهترین معیار در شناخت خود ودیگران معیار اخلاقی است اگر دیدیم فردی ملتزم به اخلاق حسنه است بدانیم که از مراتب بالای ایمان برخوردار است واگر دیدیم به اخلاق وادب بی مبالات است بدانیم که حظ وبهره ای از ایمان نبرده است .
2- اما روایاتی که در فضلیت اخلاق حسنه ذکر می کند اولین آن از پیامبر اکرم (ص) که فرمود :ان المومن لیدرک بحسن خلقه درجه قائم اللیل وصائم النهار ، مومن به وسیله اخلاق حسنه به درجه کسانی نائل می شود که اهل شب زنده داری وروزه داری در روز هستند
درواقع پیامبر کرامت اخلاق را هم وزن ورتبه بالا ترین عبادات که نماز شب وروزه داری است قرار می دهد حدیث دوم باز از پیامبر اکرم (ص) که فرمود :مامن شی اثقل فی المیزان من حسن الخلق ، در ترازو ومیزان الهی سنگین ترا ووزین تر ز اخلاق حسنه نیست ،
حدیث سوم از امام موسی الرضا (ع) که فرمود: علیکم بحسن الخلق فان حسن الخلق فی الجنه لامحاله ،وایاکم وسوء الخلق فان سوء الخلق فی النار لامحاله ، شمارا باد به اخلاق نیکو که اخلاق نیکو حتما جایش بهشت است وبپرهیزید ار اخلاق بد که حتما جای اخلاق بد جهنم است .
وحدیث چهارم از پیامبر اکرم (ص) که فرمود احبکم الی الله احسنکم اخلاقا ...و ابغضکم الی الله المشاون بالنمیمه المفرقون بین الاخوان الملتمسون للبراء العثرات ،محبوب ترین شما نزد خدا با اخلاق ترین است.
ومبغوض ترین شما نزد خداوند کسانی هستند که درپی سخن چینی می روند تا بین برادران تفرقه ایجاد کنند ودر جستجوی یافتن عیوب پنهان وخطای پنهان افراد بی گناه هستند .
دیشب تلویزیون صحنه جمع آوری اراذل واوباش خیابانی را توسط نیروی انتظامی نشان می داد اقدامی که آرامش روانی واجتماعی را به جامعه باز می گرداند ودرخور تحسین است
با خود می اندیشیدم کاش می شد همان طور که قمه کشان وچاقو بدستان وهتاکان به نوامیس ودست اندازان به اموال مردم را از خیابان واجتماع جمع می کنند همین طورهم ساز وکار ی بود ونهاد وقوه ای چنین اختیاری داشت
که اراذل واوباش ولات بازان عرصه سیاست را نیز از مجالس ومجامع عمومی جمع می کرد،براستی چه تفاوتی است بین کسانی که قمه ودشنه به دست می گیرند وهتک آبروی مردم عادی درخیابان وبیابان می کنند
با کسانی که تربیون به کف گرفته وهتک حیثیت افراد محترم ومحبوب جامعه را نهادینه می کنند ؟چه تفاوتی هست بین آنان که بی بیم قیامت ومجازات الهی تیغ بر رو مردم عادی می کشند ودر خیابان عربده مستانه می کشند با کسانی که بی پروای معاد وجزای الهی مردان روزگار را با تیر تهمت ودروغ وبهتان عظیم هدف می گیرند؟
وآیا دسته دوم بدترو بل هم اضل نیستند؟ آن که در خیابان عربده می کشد وخنجر بر تنی فرو می کند دشمن امنیت جامعه است اما آن که در مجالس مقدس وتربیون های عمومی دشنه دشنام به دست دارد وحریمهارا می درد وحرمت هارامی شکندوتبر بر بن می زند ، امنیت اخلاقی و باورها و اعتماد مردم به نظام جمهوری اسلامی راهدف گرفته است.
و اگرآن اوباش خیابانی خونی می ریزد وظلمی می کند این عربده کشان سیاست باز، خونهایی که به پای قداست ونجابت و طهارت انقلاب ریخته شده را پامال می کنند انقلابی که به پیروی از نهضت عظیم رسول اکرم(ص) برای برپایی مکارم اخلاق وفضایل انسانی بناشد.
و بنانبود که در ماذنه هاو منابر مقدس آن لعن ونفرین یاران صدیق و زجر وزندان وزخم دیده حضرت روح الله شنیده شود بنانبود عربده کشی عافیت طلبان دیروز وتوجیه گران سلطنت وحجتیه ها ومتحجرانی که خون به دل امامان کردند را امروز از بلندگوهایی که متعلق به انقلاب است را بشنویم
بنا نبود شاگردان احتیاط و تقیه دیروز طلبکاران تیغ به دست امروز باشند وبنا بود تا به هوش باشیم تا هشدار آن پیر عارف که فرمود: روزی به اسم من وبه دفاع ازمن ممکن است دوستان ویارانم را آماج ناجوانمردی وهتاکی قرار دهند وانتقام مرا از دوستانم بگیرند را درعمل به تماشا ننشینیم ولی تماشاچی شدیم ودیدیم واقعیات دردناک را
واین می رساند که دشمن به کاربوده وما غافل که دشمن درلباس دوست دسیسه دارد وما غافلیم که جاروجنجال وهیاهوی دشمن برای جنگ وحمله وبراندازی از بیرون همه فریبی وخدعه ای بیش نیست تا ماازدرون غافل شویم وبرنامه اصلی او درجای دیگر وبه گونه دیگری است
برنامه دشمن همان است که درصدراسلام یهود بر سر دین پیامبر اکرم (ص ) آورد که سابقون به حیله قاعدین خانه نشین گشتند و به حماقت ناقص العقلانی جون اشعری وخشک مغزانی چون اشعث واصحاب بلاهت (خوارج )، مولا (ع) تن به شکست داد وبعد به فتوای شریح ها خون حسین (ع) مباح شد
وشدآن چه که شد، دلسوزان انقلاب امام به هوش باشند که خدای ناکرده تاریخ تکرار نشود