مهم ترین قصه قرآن قصه آدم است قصه ای که درآن از اکرام خدا به انسان تا اعتراض ملائک تا پاسخ عملی خداوند متعال تا عصیان وسپس فریب شیطان وتا گناه آدم وتوبه اورا در بر می گیرد وبه نوعی عصاره حیات انسان را از آغاز تا انجام در خود دارد این قصه پرعبرت در چند جای قرآن مورد توجه قرار گرفته و در دو سوره ( بقره واعراف) با تفصیل بیشتر مطرح شده است
شخصیت محوری قصه یعنی آدم از سه کرامت ویژه الهی برخوردار می شود وآن جانشینی خداوند و علم به تمام نامها وقبله گاه سجده فرشتگان گشتن است والبته آدم یک اشتباه سخت وبی ادبی ناشیانه در ندیدن اذن واجازه الهی دارد وسپس توبه ای جبران گر ورفتاری در خور ادب در اعتراف به ظلم خود می کند ومقام نخست خودرا این بار ارتقا یافته باز می یابد (بقره 30-36)
شیطان شخصیت دیگر وتاثیر گذار ماجرا خبط مهلک می کند ابتدا تکبر می ورزد و از فرمان الهی در سجده به آدم سرباز می زند وسپس این خطای بزرگ را با چند عصیان جانسوز تر ترکیب می کند ولعنت ابدی الهی را برخود می خرد او خداوند را متهم به اغواگری می کند وبه جای جبران خطای نخست بی ادبی را از حد می گذراند ونه تنها با فرافکنی ومسئولیت ناشناسی زیر بار عمل زشت خود نمی رود بلکه با فریب دادن آدم باطن منفور خودرا عیان می سازد وخود را رسوا می کند (اعراف/11-27)
بعداز آن ماجرا سرنوشت انسان وشیطان گره می خورد بادو منطق ودو هدف متفاوت منطق ادب آدم ومنطق ادب ناشناسی شیطان ،منطق صداقت آدم و منطق فریب شیطان و کوشش او در تحت سلطه گرفتن انسان وبه راه خود کشاندن او
چکیده قصه پرمعرفت وعبرت آدم یک چیز است وآن این که را ه سعادت ونجات دریک مهم نهفته است که آن ادب است ادب آدم را از افتادن در پرتگاه شقاوت نجات داد وبی ادبی شیطان را به ویل جهنم انداخت و ساحت ادب مراتب مختلف از ادب زبانی تا ذهنی وقلبی وعملی را در بر می گیرد ادب هم قبل از علم وهم مقدم بر ایمان است واصلا علم وایمان ثمره درخت ادبند ادب بر اخلاق نیز مقدم است لذا اگر در زمینه ای علم نداریم اعتراف به جهل ادب است اگر نقص اخلاقی داریم اعتراف به ضعف خود ادب و پایه وپله نخست اصلاح وآغاز فلاح است
ادب با وجود مطلق و عطا کننده وجود یعنی خداوند متعال خود را هیچ دیدن واذن واجازه وخشنودی اورا دائم پاییدن است و در برابر بزرگتر از خود ، پدر و مادر و پیشوا واستاد و معلم وهر صاحب حقی ادب اظهار کوچکی کردن وندیدن خود ولحاظ رضایت صاحب حق است وعارفان ما چه هوشمندانه این کیمیای حیات بخش را یافته اند
از خدا جوییم توفیق ادب
بیادب محروم گشت از لطف رب
بیادب تنها نه خود را داشت بد
بلک آتش در همه آفاق زد
از ادب پرنور گشتهست این فلک
وز ادب معصوم و پاک آمد ملک
(مثنوی معنوی دفتر اول )
مهم ترین عهد وپیمان انسان با خداوند عهد الست است عهدی که گوهر آن اعتراف به ربوبیت حضرت حق است گزارش این عهد در قرآن چنین است
و هنگامى را که پروردگارت از صلب بنی آدمنسلشان را پدید آورد ، و آنان را بر خودشان گواه گرفت آیا منپروردگار شما نیستم ؟ گفتند : آری ، گواهی دادیم . تا روزقیامت نگویید : ما از این بیخبر بودیم .(اعراف/172)
طبق این گزارش وحیانی خداوند با نوعی شهود ومکاشفه از وجود خود در حضور ذات انسان ها از آنها تصدیق خدایی وربوبیت خودرا می خواهد وآنان گواهی می دهند درباره این عهد وکیفیت آن چند نکته مهم مطرح است
1- شهادت وگواهی انسان ها بر ربوبیت حق با شهود همراه بوده است وآدمیان در آن مقام با حضرت حق دیدار داشته اند بدون واسطه وبدون حجاب
2- این دیدار وشهود واعتراف انسان فراتر از دریافت چشم وسخن زبانی بوده ودریافت ذاتی ووجودی واقرار وجودی بوده است یعنی انسان ها با ذات وگوهر خود خدا را شهود کرده اند وبا ذات خود این شهود را گرفته وبا عجین ساختن با حاق وجود خود آن را تصدیق کرده اند
3-با توجه به نکات قبل این دیدار تاریخی نشده چراکه در بستری فراتر از زمان ومکان رخ داده وذاتی بوده است لذا همواره در نهاد انسان حضور دارد وآدمی در ذات خود حق را می بیند وبر حقانیت حق وبالاتر ربوبیت او باجانش گواه است
4-ربوبیت خدا بعد از اصل وجود وبعد از اصل توحید است یعنی انسان در این عهد علاوه بر ربوبیت خد اوند بر وجود او واحدیت اونیز گواه بوده است لذا اصل وجود خدا وتوحید او نیز مورد شهود بوده اند وخداوند قبل از ارسال پیامبران خود بدون واسطه خودرا به انسان نشان داده ونهاد دین را که گوهرش پذیرش ربوبیت خدا یعنی عبودیت اورا در جان است تعبیه کرده است
5- عهد دو طرف دارد ربوبیت خدا وعبودیت انسان وقتی اعتراف به ربوبیت می شود یعنی پذیرش عبودیت لذا تمام ساختار انسان بر اساس عبودیت حق سامان یافته است وچون این عهد ذاتی است خروج از عبودیت حق وتن دادن به عبودیت خود نفسانی یا هر امر غیر خدایی وغیر حقانی خلاف سرشت وناسازگار با نهاد انسان وباعث اخلال در وجود انسان می شود واعتدال وسلامت وجود انسان در پرتو عبودیت حق تامین می شود و البته روی دیگر عبو دیت حق آزادی از غیر حق است و مفهوم دقیق حریت وآزادی نیز همین است که امام علی فرمود :
َلاَ تَکُنْ عَبْدَغَیْرِکَ وَ قَدْ جَعَلَکَ اللَّهُ حُرّاً
بنده دیگری مباش در حالی که خدایتتورا آزاد قرار داده است
وبه تعبیر دلنشین لسان الغیب
(من از آن روز که در بند توام آزادم )
6- باتوجه به نکات فوق آزادی حقیقی انسان در پرتو التزام به عهد الست است واین عهد بندگی خدا در واقع معاهده آزادی انسان است آزادی که توام با بی نیازی است شهود حق آن قدر غنا دارد که از همه غیر او بی نیازی حاصل می شود وچه زیبا سروده این حال انسان الهی را صائب تبریزی :
در ازل دادند چون جام الست
تا ابد ما مست آن پیمانه ایم
رمضان ماه نزول قرآن وروزه فضای درک قرآن است در رمضان توجه کنیم که راه را هدف ندانیم روزه داری راه است وهدف فراتر از آن است هدف فهم قرآن است فهمی که کلید انسان سازی است
فهم عهدهای قرآن فهم قصه ها وگزارشات قرآن فهم اسمای الهی کثیری که در قرآن آمده است فهم جهان ها وعوالمی که قرآن از آنها می گوید وفهم مقامات انسانی والهی که برای انسان مهیا شده است
مهم ترین عهد خدا با انسان عهد بندگی واقرار به ربوببت خداست فهم این عهد که رب انسان فقط خداست آزادی توصیف ناشدنی به روح می بخشد که بندگی خدا یعنی آزادی از تمام غیر او آزادی از خود ودنیا وتمام خُردهاست
مهم ترین قصه بلکه گزارش قرآن گزارش خلقت آدم واولین اتفاقات رخ داده برای نماینده بشریت حضرت آدم است وخطر گناهی که انسان را تهدید می کند وهبوط وسقوط سختی به دنبال دارد والبته در کنارش کیمیاگری توبه که می تواند جبران مافات کند ویرانی درون را آباد کند قصه آدم قصه ای است که تمام نشده بلکه دائما در زمان ها ومکان های مختلف در حال تکرار است چرا که هر انسانی آدمی است
مهم ترین و پر تکرار ترین اسم خداوند در قرآن رحیم ورحمان بودن اوست فهم رحمت الهی ودیدن خدا وجهان وخود از نگاه رحمت الهی طراوت وسر زندگی وامید ویژه به جان ها می بخشد
مهم ترین مقامی که خداوند کریم برای انسان مهیا ساخته خلافت وجانشینی او وبلکه فراتر امامت انسان است فهم این که انسان توان واستعداد خلیفه خدا شدن وبلکه امام گشتن را دارد بسیار شورانگیز وشوق افزا ست ومهم ترین عالم مرتبط با حیات انسان بهشت موعود است بهشتی که شهری است که جمال الهی در آن متجلی شده واهل آن سرمست حضور خدای زیباییها هستند
بنابراین اگر این چند اصل قرآنی یعنی بندگی خدا ، وخطر سوزان گر گناه و خیر امید بخش توبه و رحمانیت خدا و مقامات مهمی چون خلافت و امامت انسان وبهشت و لذت حضور ش فهم شود ودر جان ودل استقرار یابد انسان آدمی دیگر خواهد شد وعالمی دیگر خواهد داشت انشاءالله درماه مبارک رمضان به تفضیل درباره موارد مذکور سخن می گوییم
مهم ترین وجه ظاهری روزه داری امساک از خوردن و آشامیدن است و آغاز خوردن ونوشیدن چشیدن است لذا انسان در روز رمضان زبان را از چشیدن ها نگاه می دارد چشیدنی که اولین ومهم ترین خطای آدم در بدو خلقت بود طبق گزارش قرآن آدم که نهی شده بود از نزدیکی به درخت ممنوعه به آن دست یازید وآن را چشید
پس (شیطان ) آن دو (آدم و حوا ) را با مکر و فریب از مقام و منزلتشان فرود آورد هنگامى کهاز آن درخت چشیدند ، (اعراف22)
واما کار کرد زبان فقط چشیدن نیست بلکه سخن گفتن نیز به وسیله زبان است پس زبان هم چشنده است وهم گوینده و چشیدن کاری مشترک بین انسان وحیوان است اما سخن گفتن اختصاصی انسان است و هویت انسان به زبان وابسته است ودر منطق فصل هویت بخش به انسان قدرت نطق وسخن گفتن دانسته شده است وتفاوت انسان با سایر حیوانات در همین قدرت سخن گفتن است لذا در روزه داری انسان زبان را در مرتبه اول از چشیدن باز می دارد ودرمرتبه بالاتر از سخن گفتن به بیان دیگر روزه تن نچشیدن است وروزه جان سخن نگفتن، و روزه تن روشن است
حال در روزه جان چرا وچگونه باید از سخن گفتن امساک کرد؟ برای فهم این نکته به این آیه توجه فرمائید
وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ
و هنگامى که قرآن خوانده شود ، به آن گوش فرا دهید وسکوت کنید تا مشمول رحمت شوید .(اعراف /204)
در آیه شریفه سکوت وگوش فراردادن در کنار هم آمده است واز این می توان فهمید که باز داشتن زبان یعنی بیش از حرف زدن گوش دهیم اما به چه چیز گوش دهیم به صدای خدا که در طبیعت وفطرت انسان طنین افکن است
تفاوت نماز با روزه در همین است که در نماز انسان با خدا سخن می گوید ودر باطن روزه خدا با انسان سخن می گوید و انسان گوش فرا می دهد ،خطای آدم از آنجا آغاز شد که فرمان الهی را خوب به گوش نگرفت ودر رمضان انسان تمرین گوش فرا دادن می کند لذا قرآن نیز در رمضان نازل می شود وتلاوت قرآن یعنی گوش دادن به سخن وصدای خداوند که ارزش وجایگاه ویژه دارد انشا الله همه ما دراین ماه مستمعین وگوش دهندگان خوبی برای پیام وصدای خداوند در درون وبیرون وجاری درجان و قرآن باشیم وفراتر از روزه تن روزه جان بگیریم
این روزها بیانیه ای از سوی نهادی با جایگاه ویژه منتشر شده که از رییس جمهور کشورمان می خواهد به خاطر خروج امریکا از برجام از ملت عذرخواهی کند درباره این بیانیه چند نکته قابل تامل است
1- فارغ از این که چنین امر ونهی هایی ربطی به به حوزه مسئولیت خطیر این نهاد ندارد اما پذیرش وطرح اصل عذرخواهی مسئولان مقابل ملت نکته مغتنمی است عذرخواهی مسئولان از مردم جزو فرهنگ و آموزه های اهل بیت(ع) است از جمله حضرت امیر مالک اشتر را به عذرخواهی هنگام قصور یا تفصیر فرامی خواند
وَ إِنْ ظَنَّتِ الرَّعِیَّهُ بِکَ حَیْفاً فَأَصْحِرْ لَهُمْ بِعُذْرِکَ وَاعْدِلْ عَنْکَ ظُنُونَهُمْ بِإِصْحَارِکَ فَإِنَّ فِی ذَلِکَ رِیَاضَهً مِنْکَ لِنَفْسِکَ وَ رِفْقاًبِرَعِیَّتِکَ وَ إِعْذَاراً تَبْلُغُ بِه ِحَاجَتَکَ مِنْ تَقْوِیمِهِمْ عَلَی الْحَقِّ
و اگر مردم بر تو گمان ستم برد، عذر خود راآشکارا با آنان در میان گذار، و با این کار ازبدگمانی شان در آر، که بدین رفتار نفس خودرا ریاضت داده ای و با آنان مدارا کرده و حاجت خویش را با استواری ایشان درحق برآورده ای (نامه 53نهج البلاغه )
2- اگر عذرخواهی از ملت امر نیکویی است که هست این بزرگواران که دیگران را به عذرخواهی دعوت می کنند چرا خود پیش قدم نمی شوند ؟هنوز فراموش نکرده ایم حمایت های بی حد وحصر این حضرات را از رییس سابق دولت وبالا بردنش تاحد موید ومورد نظر امام زمان را ، رییسی که زمینه ساز تحریم هاشد ونه او ونه حامیانش هیچ گاه بابت این امر از ملت عذری نخواستند این جا آن تعبیر پرمعنای حافظ را باید خطاب به حضرات گفت :
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند؟
3- چناچنه اشاره رفت مسئولان از جمله رییس جمهور همواره باید مقابل مردم متواضع باشند و خودرا قاصر در انجام وظایف بدانند اماواقعیت مهمی که تهیه کنندگان آن بیانیه متعمدا از کنارش می گذرند این که مردم دوبار به برجام رای دادند ورییس جمهور به خاطر طرح مذاکره وسپس پیشبرد مذاکرات در برجام از مردم دو دفعه رای اعتماد گرفت برجام خواسته ای ملی بود وموفقیت یا شکست آن بازگشت به تصمیمی ملی دارد و موضوعی فردی یا متعلق به گروهی خاص نبود والبته این تصمیم ملی عزمی هوشمندانه بود که کمترین فایده اش آزاد شدن بخش مهمی از دارایی ملت وامکان فروش نفت در حد سهمیه ایران ونفی اجماع جهانی علیه ایران بود
4- انتظار مردم از نخبگان جامعه سخنان متین وپخته و منطقی گفتن است این که روزی تحریم را نعمت بخوانید وروز دیگر بازگشت بخشی از تحریم را مستوجب گناه ،در درون خود از تناقضی جدی واساسی رنج می برد و اگر تحریم بد است زمینه سازان تحریم بیش از همه مقصرند ونه تلاش کنندگان برای رفع این ظلم بزرگ