سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ل?جشنواره فیلم فجر از نمود های زنده وپویای انقلاب اسلامی است زمانی که امام خمینی وارد ایران شد و  در بهشت زهرا سخنرانی تاریخی نمودند از جمله جملات ماندگاری که گفتند این بود

( سینما از مظاهر تمدن است وما با سینما مخالف نیستیم  ما با فحشاء مخالفیم)


 ? این دو جمله در بردارنده نکات مهمی از نگاه یک فقیه ومرجع تقلید دینی به زمان و تمدن مغرب زمین بود این که اصل این تمدن را قبول دارد وتنها با مفاسد آن مخالف است وهنر زمان را به رسمیت می شناسد وبه سینما به عنوان هنر جدید و  جلوه مدنیت نگاه می کند


 ? این جملات فصل جدیدی در حیات دینی ما باز کرد ونگاه مترقی وپویای مرجعیت شیعه را در منظر جهانیان نهاد این سخنان را مقایسه کنید با آنچه مدعیان دین وشریعت در حکومت های مدعی خلافت اسلامی در حهان اسلام دراین سالها انجام دادند که نه تنها سینما بلکه مدارس را نیز  به اسم دین تعطیل کردند تفاوت گوهری انقلاب اسلامی با سایر جنبش ها وحرکات مدعی دین در جهان امروز به همین نوع نگاه به غرب بر می گردد

 ? نگاه پویا و زنده امام خمینی به جهان جدید به خاطر برجستگی دو ویژگی درایشان بودنخست روحیه عرفانی و نگاه فوق ظاهر بینی به پدیده ها ودوم انس ایشان با قرآن وپیوند فقه او با قرآن بود نگاه عرفانی اولا همه جهان را آیت خدا می بیند و همه ابزارها را جنود خداوند وثانیا به انسان با دیده کرامت می نگرد ودستاورد هایش را قدر می نهد وثالثا عنصر خیال که درهنر محوریت دارد در عرفان مورد توجه بسیار است  لذا عارف در باطن هر پدیده وابزاری قابلیت آینه الهی شدن و انسان وفعل او  را مستعد ید اللهی گشتن می داند و مقام  عنصر خیال را در انتقال معارف به درستی می شناسد  


?قرآن نیز ظاهر وباطنش با زبان هنر وتصویر تندیده است کمتر سوره ای در قرآن داریم که خالی از زبان جامع وهنری تصویر گری باشد در قرآن جزئیات گاه له شکل حیرت آور به تصویر کشیده می شود هنرمندانه واین یعنی ارتباط نزدیک زبان قرآن وزبان سینما ،  قصه ها و توصیفات  قرآن از  زبان گزارش تاریخی فراتر می رود وبه زبان تصویر تبدیل می شود 


?[پس ابراهیم  به سوی خانواده اش بازگشت و گوساله ای فربه [ وبریان شده ] آورد .]

(ذاریات 62) 

[به او (ملکه سبا)گفتند : به حیاط قصر درآی  هنگامى که آن را دید ،پنداشت آبی فراوان است ، پس دامن جامه بالا زد ].(نمل /44) 

[و سوگند به اسبانی که با کوبیدن سمشان از سنگ هاجرقه مى جهانند*و سوگند به سوارانی که هنگام صبح  به دشمنهجوم مى  برند*و گرد و غبار فراوانی بر انگیزند*و ناگاه در آن وقت در میان گروهی دشمن در آیند] (عادیات/2-5)

ازاین نمونه ها فراوان در قرآن دیده می شود زبان تصویر به خاطر بیان جامع ودقیق و زندگی وار وخیال انگیز وتاثیر گذار در نزد قرآن کریم  اهمیت ویژه دارد


?  سینمااز مهم ترین کشف های انسان است که ظرف زبان تصویر است ولذا عارف وحکیم و قرآن شناسی  چون امام خمینی با دیده احترام به آن می نگرد

 وچه نیکوسنتی است که درایام دهه فجر جشن سینما برگزار می شود ونفس برگزاری آن بهترین معرفی و تبلیغ جمهوری اسلامی به جهانیان وبیان تفاوت  مهم اسلام متحجرانه واسلام پویا و زبان فرهنگی ومتمدنانه وهنری ایران اسلامی با زبان زور و خشونت وشناعت مدعیان رسوای اسلام سلفی پیشگان تهی از حکمت و عرفان وهنر است و سلام بر روح خدا آن بنیانگذار بنیادی نو و انسانی واسلامی






تاریخ : یکشنبه 96/11/22 | 10:49 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

در نوشته پیشین اشاره شد که انقلاب از مفاهیم اجتماعی سیاسی مدرن است و  این بدان  معناست  که ملت ما در انقلاب اسلامی  کوشیده اند مفهوم انقلاب  را هویت اسلامی دهند همین گونه است مفهوم واصطلاح جمهوریت که باز از مفاهیم مدرن حیات سیاسی بشر است که در نظام سازی ما پسوند اسلامی گرفته است
 
نتیجه این ترکیب وتلفیق ها این است که اولا تضاد ذاتی بین ارز ش های مدرن و دینداری وجود ندارد ثانیا تلفیق این ارزشها می تواند حیات اجتماعی بشر را ارتقاء دهد این البته قرائتی است که از اول مشروطه برخی از علمای دینی مثل مرحوم نائینی وسید جمال اسد آبادی وسپس آیت الله کاشانی ومدرس وامام خمینی و آیت الله منتظری و  شهید مطهری وبهشتی وهمچنین روشنفکرانی چون مرحوم بازرگان در دوران مبارزه ودکتر شریعتی ودکتر سروش البته در نوشته های سابق ، داشتند که بر دو ادعای مهم تاکید داشتند امکان همراهی مفاهیم وارزش های مدرن ودوم بهتر شدن وضعیت این ارزش ها در کنار تلفیق با دین

اما در دهه های اخیر دو اتفاق در عرصه سیاست واندیشه رخ داد که این ایده و قرائت را با چالش و دشورای روبرو ساخت نخست توبه و روگردانی برخی از مدافعان اندیشه تلفیق هم در میان روشنفکران وهم عالمان دینی از ایده همراهی مدرنیت واسلام که ازجمله مهندس بازرگان در آخر عمر ودکتر سروش و آقای شبستری در نوشته های اخیر از آن جمله اند
 واتفاق دیگر غلبه تحجر گرایی در عرصه فکری وسیاسی وتفسیری تک بعدی از جمهوری اسلامی ونفی وانکار ارزشهای مدرن در حاکمیت اسلامی است  که در نوشته ها وگفته های افرادی چون آقای مصباح یزدی مشهود است و در برخی ازنهادهای سرنوشت ساز گاه اعمال می شود و در  بسیاری از تربیون ها مثل نمازجمعه ها تکرار می شود

 نتیجه کار هردو جریان مذکور در عمل  تضعیف آرمان اصلی انقلاب اسلامی است  که مدعی جمع بین ارزش های انسانی جدید و اسلام است  وانتخاب بزرگ ودشوار ومهم ملت در سال پنجاه وهفت بود و متاسفانه دو جریان مذکور  در اندیشه و رفتار این انتخاب را هدف گرفتند و برخی از کسانی که سابقه همراهی چندانی هم با ملت در مبارزات نداشتند و در میان هردو جریان  بودند کوشیدند این انتخاب را به محاق برند

 والبته مردم  به گونه های مختلف در سالهای اخیر به هردو جریان نه گفته اند وبر ادامه انتخاب توامان اسلام ومدنیت جدید پای فشرده اند و پاسخ هردو جریان  را داد ه اند و اما راه اصلاح  فرهنگی وتقویت اندیشه انقلاب اسلامی وایده مهم جمهوری اسلامی نقد فکری وروشن کردن نقاط ضعف هردو جریان  واثبات  بیگانه بودن هردو با روح انقلاب اسلامی  است که باید از سوی معتقدان  به همه اصول جمهوری اسلامی ومتفکران ملتزم به مبانی جمهوریت واسلامیت نظام انجام شود  ودرواقع نفی تحجر وسکولاریسم  باهم  ودفاع از مبانی اسلام انسان محور و آزادی وعدالت همراه معنویت باید محور باشد

  این  مهم اولا با تکیه بر چند منبع معرفت وپرهیز از تک منبعی رخ خواهد داد واین منابع عبارتند از عقل بشری ،وحی الهی  ،فطرت انسانی  ،وسنت دینی وانسانی و ثانیا در روش نیز با تکیه بر گفتگوی علمی و نظری وپرهیز از خود محوری فکری ورواج روحیه تعامل فکری بین نخبگان ممکن خواهد شد

  وانکار هرکدام از آن  منابع و یا نادیده گرفتن روش گفتگو وتعامل فکری لاغری ورنجوری ایده انقلاب اسلامی  را به دنبال خواهد داشت و البته با اراده ملت وعزم اندیشمندان متعهد امید است چنین نشود و بلکه   ایده انقلاب اسلامی  درسایه التزام به همه مبانی آن روز به روز شکوفاتر شود 






تاریخ : شنبه 96/11/21 | 9:38 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

انقلاب  از مفاهیم مدرن است اصطلاحی که دردنیای بعداز رنسانس متولد شد وبار معنایی خاصی در حوزه اجتماع وسیاست وحتی علم وهنر دارد انقلاب واکنشی متغیرانه به گذشته است واصلاحی اساسی وساختاری در وضعیت سیاسی اجتماعی وفرهنگی است

این مفهوم ابتدا بیشتر در تغییر نظام های پادشاهی استفاده شد ودو انقلاب فرانسه وروسیه وانقلاب مشروطه در ایران از مصا دیق مهم آن بودند والبته بعدها انقلاب بیشتر در  تغییر نظام های سرمایه داری به کار رفت وسردمدار انقلاب بیشتر مارکسیست ها بودند که انقلاب های جهان سوم مثل انقلاب های کشورهای امریکای لاتین همچون  کوبا از این نوع بودند تفاوت دو نوع انقلاب بیشتر در شعار اساسی آنها بود در انقلاب های دسته اول شعار آزادی ودر نوع دوم بیشتر شعار عدالت مطرح است 

انقلاب اسلامی جزو آخرین انقلاب هاست که می شود گفت به نوعی تلفیق شعار عدالت و آزادی در آن بود و تفاوت دیگر انقلاب اسلامی محوریت اسلام در آن بود که می شود گفت دو آرمان عدالت و آزادی با تکیه بر منبع اسلام مورد توجه مردم ورهبران انقلاب قرار گرفت

لذا ما در انقلاب اسلامی سه آرمان آزادی،عدالت واسلام را می بینیم وکمال انقلاب به همراهی و پیگیری هرسه آرمان بستگی دارد که در قالب جمهوری اسلامی تبلور یافته است  و تکیه وبرجسته کردن یکی ونادیده گرفتن دیگری ضر به به انقلاب خواهد زد

متأسفانه در دوره هایی شاهد نوعی انحراف بوده ایم فرضاطرح عنوان حکومت اسلامی به جای جمهوری اسلامی بازگشت به نادیده گرفتن عناصری چون آزادی دارد ویادرمقابل سخن از مدل های سکولار ونفی اسلامیت انحراف دیگری است واندیشه امام وانقلاب زمانی زنده وپویاست که حرکت انقلاب به سمت سکولاریسم ویا حکومت  اسلامی با قرائت نفی آزادی نرود

ملت ایران در بهمن پنجاه وهفت پیوند سه آرمان تاریخی خودرا جشن گرفتند واین پیوند باید حفظ شود واز جمله لوازم آن این است که قرائت از اسلام کامل باشد وفقه وعرفان وحکمت اسلامی به اندازه خود در فهم اسلام دخالت داشته باشند قرائت فقهی بدون نگاه عرفانی به دین یا بدون معرفت حکیمانه دینی فهمی تنگ نظرانه از اسلام نتیجه می دهد که نمی تواندبا حقوق وارزش های انسانی چون آزادی کنار هم نشیند

در فهم وتعریف از ارزش های انسانی چون عدالت و آزادی نیز باید متون معتبر  دینی مور  لحاظ قرار گیرد تا آزادی طلبی منافی معنویت و روح بندگی انسان نباشد و برای وتحقق همه این ها باید متفکران دینی و روشنفکران به محوریت ومنبع بودن فطرت هم به عنوان منبع دینی  هم منبع فهم ارز ش های انسانی توجه کنند امری که متاسفانه در میان هردو قشر کمرنگ کم بهاست 

تکیه تنها بر متون کتابی چون قرآن وروایات ویا از آن سو تکیه فقط بر عقل بشری باعث می شود که جمع بین ارزش های بشری ودین ناممکن جلوه کند وتوجه به فطرت که منبعی مشترک هم در دینداری وهم در فهم حقوق بشر است همراهی و همگامی دین وارزش های انسانی را ممکن خواهد ساخت وپویایی ورشد مدام انقلاب اسلامی را به دنبال خو اهد داشت 

انشاء الله در نوشته های دیگر بیشتر درباره نقش مادری وتعیین کننده فطرت سخن خواهیم گفت






تاریخ : جمعه 96/11/20 | 3:0 صبح | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

استاد معظم آیت الله جوا دی آملی دیروز در درس خارج تفسیر فرمودند که تاریخ انقلاب ودفاع مقدس رشادت ها وحماسه ها وکرامت های فراوان دارداما دریغ که کسی چون فردوسی نیست تا آنها رابه تصویر ماندگار هنری تبدیل کند 

وامروز در خبرها خواندم وویدیو کلیپ مصاحبه جوانی خام را که به هنرمند وکارگردان شهره شده، را  دیدم که می گفت اشعارفردو سی فاشیستی است ومقایسه  این دو نظر  می رساند که برخی از هنرمندان ما چقدر از فرهنگ ملی اسلامی واز حکمت وحکیمان دور افتاده اند

 البته خدا را شکر که هنوز حکمای برجسته ای چون جوادی آملی هستند تا در فضای حکمت سوزی های دهه های اخیر که محصولش این کارگردان حکمت وفرهنگ ناشناس است حجتی برای خلق باشند ومرز دانایی و جهالت وتفاوت داوری عالمانه و قضاوت نابخردانه را به منظر اهل نظر گذارند

 حقیر در نوشته ای درباره ارزش های فردوسی به اختصار نکاتی را قبلا قلمی کرده ام و حال فقط چند جمله خطاب به این جوان جویای نام و بزرگ ناشناس وبیگانه از تاریخ وفرهنگ وادب  گوشزد می کنم ، نمی دانم این جوان مفهوم فاشیست را به درستی می داند چیست یانه ؟فاشسیت که نوعی روش حکومتی بود توسط موسو لینی در ایتالیا بنا شد که بر نژادپرستی واستفاده از خشونت و طریقی در ترویج  نوعی استبداد ودیکتاتوری بود روشی که اخلاق را قربانی حکومت وسیاست می کند وبه اصالت قدرت معتقد است 

ونمی دانم نسبت این مفاهیم با حکمت نامه فردوسی وشاهنامه اخلاق محور  چیست؟ و فردوسی که در  آیین ودین وروش خودرا  پیرو  روش پیامبر وعلی  علیمهاالسلام می داند چه نسبتی با مکتب قدرت طلبان بی اخلاق چون موسو لینی وهمراه او هیتلر دارد ، به راستی نسبت اشعار ذیل از آن شاعر حکیم باسیه رویانی چون موسولینی چیست ؟


منم بنده? اهل بیت نبی

ستاینده? خاک و پای وصی


چگونه مروت انسانی می پذیرد که نام  سراینده این ابیات رو در کنار رسوایان تاریخ قرار دهیم 

خردمند کز دور دریا بدید

کرانه نه پیدا و بن ناپدید


بدانست کو موج خواهد زدن

کس از غرق بیرون نخواهد شدن


به دل گفت اگر با نبی و وصی

شوم غرقه دارم دو یار وفی


همانا که باشد مرا دستگیر

خداوند تاج و لوا و سریر

اگر چشم داری به دیگر سرای

به نزد نبی و علی گیر جای


گرت زین بد آید گناه منست

چنین است و این دین و راه منست


و زهی بی انصافی که شاعر این  ابیات را فاشیست بدانیم 


برین زادم و هم برین بگذرم

چنان دان که خاک پی حیدرم


و خطاب به آن نارسته باید این حکمت فردوسی را گوشزد کرد 


دلت گر به راه خطا مایلست

ترا دشمن اندر جهان خود دلست


و رمزی از از دریای معرفت فردوسی وراز بقای اورا در جهان پس از قرن ها  را به آن درشت گوی سخن ناشناس یاد آور می شوم 


هر آنکس که در جانش بغض علیست

ازو زارتر در جهان زار کیست


و اگر فرد و سی آن گونه که این فرد ناپخته  درباره اش ادعا کرده ، بود قطعا محبوب مستبدی  چون سلطان محمود عزنوی می شد نه مطرود او وچه زیبا سرود جامی این وصف حال را 


برفت شوکت محمود، در زمانه نماند

جز این فسانه که نشناخت قدر فردوسی


قدر فردوسی رابدانیم که  هنر بزرگ فردوسی این بود که اخلاق خسروانی ایرانی را  در ظل ودر ذیل بندگی خدا حیات دیگر داد وبا لطا فت و ظرافت هنری هویت ایرانی را با عبودیت اسلامی گره زد و هویت ایرانی را در قامت نو و با پیوند با روح  آیین محمدی وعبودیت الهی حیاتی ابدی بخشید ،  ابیاتی از شاهنامه  فردوسی را  درتوصیف آغاز نبرد رستم است و از نمونه های دمیدن روح بندگی ومعنا در  صحنه نبرد است را حسن ختام نوشته قرار می دهم 


 زبهر نیایش سرو تن بشست 

 یکی پاک جای پرستش بجست 

 از آن پس نهاد از بر خاک سر 

 چنین گفت کای داور دادگر 

 زهر بد تویی بندگان را پناه 

 تو دادی مرا گردی و دستگاه 

 توانایی و مردی و فر و زور 

 همه کامم از گردش ماه وهور 

 تو بخشیدی ار نه زخود خوارتر 

 نبینم به گیتی یکی زارتر 

 ز داد تو هر ذره مهری شود 

ز فرت پشیزی سپهری شود 

 ستایش چو کرد آن یل سرفراز 

 بتن باز پوشید هر گونه ساز






تاریخ : پنج شنبه 96/11/19 | 1:41 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

اگر قانونی برای محدود کردن استعمال دخانیات  وضع  شود کسی اعتراض نمی کند اگر وزارت بهداشت اغذیه فروشی های متخلف و عرضه کننده مواد غذایی فاسد را جریمه کند همه اظهار خوشوقتی وابراز حمایت می کنند و هر قانونی که حیات دنیوی وعیش ومعاش بشری مارا حراست می کند مورد تایید و تشویق همه قرار می گیرد  اما به قوانین حساس تر ومهم تر که می رسد قوانینی که می خواهد پاسبان روح جامعه باشد می خواهد سرمایه های معنوی اجتماع را پاس دارد این جا اما واگر ونقد ونقض ها شروع می شود امروز برخی علیه حجاب فضا سازی می کنند وبا تشکیک در مبانی آن در عرصه های فکری وتشویق به کشف حجاب در عرصه عملی می کوشندبر اجرای  این قانون فشار وارد سازنند اما چرا چنین است ؟ وبا وجود اجرای نزدیک به چهار دهه قانون وباتوجه به پشتوانه چندین قرن اجرای سنتی این سنت چراقانون حجاب مورد هجمه قرار می گیرد؟

به نظر می رسد فارغ از غرض ورزی های قدرت طلبان آن سوی مرز ها در تدارک این جریان دو علت مهم در داخل این مساله را تشدید کرده است 

اول این که متصدیان سیاست وتعلیم وترییت نتوانسته اند برای حداقل بخشی از جامعه دلائل انسانی واجتماعی حجاب را توضیح دهند وآن را موجه سازنند واین نقص البته تقریبا درهمه احکام اجتماعی واخلاقی در جامعه مطرح است مبلغان ومعلمان دینی در تبیین تکالیف بیشتر از زبان واز منظر بالا سخن می گویند چون خدا گفته است! اگر نکنی به جهنم می روی! عذاب ترکش فلان است وفلان! این ادبیات نتوانسته تاثیر لازم را داشته باشد ادبیاتی که البته اگر نگوییم مغایر با روش تربیت قرآن حداقل ناسازگار  با روش قرآن است قرآن وقتی حکم حجاب را مطرح می کند  برایش استدلال می آورد :

[ای پیامبر ! به همسرانت و دخترانت و همسران کسانی کهمؤمن هستند بگو : چادرهایشان را بر خود فرو پوشند  و به اینکه شناخته شوند نزدیک تر است ، ومورد آزار قرار نخواهند گرفت   خداهمواره بسیار آمرزنده و مهربان است .](احزاب/95)  

 احکام اجتماعی دلیل اجتماعی می خواهد و قرآن حکیمانه  آن را بیان کرده است در این آیه دلیل اصلی  برای حجاب  این است  که زنها شناخته شوند و از جمله نتایج این شناخت امنیت است و این که مورد آزار قرار نگیرند واما به چه شناخته شوند ؟آیه مطلق است و طبیعی ترین  معنا این است  که به عنوان یک زن اصیل شناخته شوند  ،به زنی که حامل رازی در جهان است  ومهم ترین آن راز ،جلوه معشوق بودن است بنای جهان بر عشق است وعشق دو طرف دارد عاشق ومعشوق مرد جلوه عاشقیت وزن جلوه معشوقیت است وحجاب حافظ این عشق ومعشوقیت است از جمله ضعف های معرفتی واجتماعی جهان جدید کمبود عشق در آن است جامعه  غربی اگر هر چه دارد قطعادر عشق پروری علیل است وبی حجابی یعنی راز زدایی از زن یعنی میراندن عنصر عشق که با راز دوام وقرار می گیرد اگر امروز جریان یا شبه جریانی  با حجاب مخالفت می کنددر خوشبینانه ترین نگاه نتوانسته رابطه عشق وحجاب را کشف کند وقطعا مربیان جامعه دراین زمینه مقصرند امروز باید تبیین شود که زن غربی اگر حتی به فرض در  فضای بی حجابی امنیت دارد اما از معشوقیت بی بهره است همان طور که مرد غربی دیگر عاشق نیست واما عامل  دیگر  در جان گرفتن جریان مخالف حجاب  این است که گویی اساسا عشق دیگر ارزش درجه اول برای انسان جدید نیست وجای آن را پول ومکنت ومکانت گرفته است وانسان امروز بیش از عشق پیرو عقل معاش است 

ولذا  در مقابل هجمه به حجاب دو کار باید کرد تبیین حکیمانه حجاب برای مستعدان عاشقی و فراهم ساختن زمینه بیداری  عشق در عقل ابزاری زدگان ،اولی با تعلیم و دومی با تربیت ممکن است اولی کار مدرسه ودانشگاه ورسانه است ودومی کار خانه وخانواده والبته حکومت است از وظایف حاکمیت دینی ایجاد فضای عشق پروری در جامعه است  و غفلت از این امر لطمات بسیار دارد حکومت دینی همان طور که بیش از حکومت های دیگر تکلیف از  جامعه می خواهد طبیعتا بیش از دیگر حکومت ها در قبال جامعه وظیفه  دارد واز جمله موارداین مساله آن است که زنی که درخانه است وحریم زندگی و آداب معشوقی و پرده نشینی را پاس  می دارد از حرمت وامتیازات برخوردار باشد و حاکمیت به سمت تامین مالی وشخصیتی زن مسلمان بدون انجام شغل وکار در بیرون باید باشد امام علی در وصیت  خود به فرزند بزرگوارش دو توصیه را باهم در باره زنان می فرمایند:

 یکی این که مراقب حجاب و ارتباطات زن باشد ودر کنار آن می فرماید زن ریحانه است نه پیشکار لذا بر او کار تحمیل نشود

(نامه 31نهج البلاغه) واین یعنی جامعه  باید حافظ لطافت وریحانییت ومعشوقیت زن با ارزش نهادن به او   فارغ از شغل ومنصب  باشد واین معنا در دنیای کنونی بدون پشتیبانی حکومت امکان پذیر نیست عشق در جامعه ای دوام وقرار می یابد که زن از آن جهت که زن است محترم ومکرم باشد نه از آن جهت که فلان شغل ومنصب وموقعیت را دارد وحکومت باید فضای چنین تکریمی را فراهم آورد






تاریخ : دوشنبه 96/11/16 | 9:59 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()
<   <<   31   32   33   34   35   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.