ازجمله سئوالاتی که دراین سالها ذهن بسیاری از دلسوزان وعلاقمندان به انقلاب اسلامی را مشغول ساخته تخریب ها وهجمه های سنگینی است که به آقای هاشمی می شود وبرخی از جوانان ودانشجویان از خود بنده نیز این سئوال را مطرح کرده اند
واخیرا یکی از آنها می گفت حال دیگر چرا ؟وچرا بعداز انتخابات 92 ورویکرد جامعه به تفکر ونظر هاشمی باز تخریب گران دست برنداشته اند وبه کار خود مشغولند ؟اگر درسالهای گذشته بهانه شان پشت کردن مردم به هاشمی وحرف ها واندیشه هایش بود حال که مردم به او اقبال کرده اند چه بهانه برای تخریب ها دارند ؟
این سئوال مهمی است که پاسخ آن نیز احتیاج به شناخت هاشمی از سویی وشناخت عقبه تخریب گران از سوی دیگر دارد درست است که جامعه با انتخاب روحانی به هاشمی بله گفت واورا تایید کرد درست است که بیساری از پیش گویی ها وهشدارهای هاشمی دراین سالها تحقق یافت
درست که دردلسوزی وهوشمندی وجامعه وسیاست شناسی هاشمی شکی نیست و...اما این ها گرچه همان اندازه که برای هاشمی حسن است واورا محبوب مردم ساخته است باعث کینه دشمنان داخلی وخارجی از هاشمی نیز شده است
دشمنانی که زمانی از دهان جوجه مارکسیت هاباعنوان مجاهدین خلق زمانی از زبان بنی صدر بخت برگشته وزمانی از زبان گنجی وبالا خره احمدی نژاد سخن گفتند وبراین سد نستوه انقلاب با پتک تخریب حمله ور گشتند
وامروز راه آنهارا متحجران تازه به دوران رسیده مدعی ادامه می دهند غایبان دیروز زمان خون وخطر وطلبکاران امروز ، طیف های گوناگون مخالفان مخرب هاشمی که مارکسیست ها تا لیبرال ها وتا متحجران وانقلابی نمایان را دربر می گیرد و امتداد این تخریب از اول انقلاب تا کنون موضوعی مهم را می رساند
که مرتبط به شخصیت هاشمی واصل انقلاب است وآن این که قطعا هاشمی خصوصیاتی دارد که با اصل انقلاب گره خورده است وهمین باعث حقد وکینه دشمنان می شود ودراین میان یک خصوصیت اهمیت بیشتری دارد اما آن خصوصیت چیست ؟
ابتداتوجه به این نکته ضروری است که انقلاب ها دو مرحله دارند مرحله شورش وآغاز مبارزه وبعد مرحله تثبیت وماند گار شدن ونهادینه شدن انقلاب وغالب انقلاب ها در مرحله دوم شکست می خورند یعنی برای دوره تثبیت انقلابشان برنامه یا تفکر اجرایی لازم را ندارند
نمونه آن را در انقلاب های اخیر منطقه درمصر وغیره شاهد بودیم طبق این تقسیم بندی انقلابیون نیز دو دسته هستند کسانی که فقط اهل انقلاب هستند وچگونه انقلاب کردن را بلدند وکسانی که علاوه بر آن علم ودرایت حفظ وتثبیت انقلاب را نیز دارند وهاشمی دردسته دوم قرار می گیرد
ودلیل مهم دشمنی دشمنان با او بیش از هر عامل دیگر همین تفکر پویا واجتهاد سیاسی والبته انگیزه واراده اودر حفظ وتثبیت انقلاب است دشمنان می دانند که با حذف فیزیکی یا معنوی امثال هاشمی جابرای تفکرات سطحی وخام وشعاری باز خواهد شد
وبا خارج کردن انقلاب از مسیر اجتهاد پویای سیاسی ومنعطف وکار آمد آنان به مقصود ومقصد خود خواهند رسید بنابراین نباید از این تخریب ها متعجب بود و نباید از عامل اصلی وصحنه گردان تخریب یعنی دشمنان بیرونی انقلاب غافل بود
و سر و مفهوم آن جمله مهم امام درباره هاشمی نیز روشن تر می شود که زنده بودن نهضت را با زنده بودن هاشمی گره زد .
فطر وافطار وفطرت ازیک ریشه و دراصل معنا مشترک هستند وهرسه بازگشت به آغاز وابداع ونو شدن دارند درماه رمضان مومن یک ماه روزه می گیرد وهروز از سحر تا افطار امساک می کند ودر وقت اذان مغرب خوردن ونوشیدن را آغاز می کند
وهروز درواقع تمرین وتکرار آغازی نو وبامقدمه مهم امساک وبااجازه رب وپروردگار خود است ودر عید فطر این تکرار به کمال می رسد ومومن بازگشت به فطرت وآغاز اصیل خود می کند درواقع انسان درطول سال با گناه ها وظلم هایی که می کند بر خلقت اصیل وفطرت اولیه والهی خود حجاب ها وغبارهایی می افکند
ودرماه رمضان با تمرین بازگشت به آغاز وابتداء الهی خود فطرت رادرجانش احیاء می کند وسراین که درروایت آمده صوموا تصحوا روزه بگیرید تا سلامت وصحت یابید نیز همین است که روزه گرفتن علاوه بر روان جسم آدمی را نیز به اصل اولیه برمی گرداند
اصلی که سلامت وصحت درآن نهفته است بنابراین مهم ترین ویژگی رمضان بازگرداندن انسان به اصل وآغاز پاک وبی پیرایه وجود اوست وعید فطر همان عید فطرت است وازآنجا که مقدمه این بازگشت امساک است
یعنی انتظار اجازه واذن الهی را کشیدن واز سحر تا مغرب به خاطر عدم اجازه الهی از خوردن ونوشیدن پرهیز کردن است به این مهم اشاره دارد که بازیابی فطرت الهی زمانی حاصل می شود که انسان به مدار اذن واجازه الهی برگردد
وعلت خروج از فطرت نیز نادیده گرفتن اذن واجازه الهی است انسان درطول سال درمواردبسیار خواسته یا ناخواسته محدوده اذن الهی را نادیده می گیرد واعمالی مرتکب می شود که خارج از این محدوده است
وهمین خروج از حریم اذن الهی اورا از فطرت خود دور می کند درروایات در بیان علت وجوب روزه ومدت آن آمده که وقتی حضرت آدم توصیه وفرمان الهی را در نزدیک نشدن به درخت گندم با وسوسه شیطان نادیده گرفت
واز محدوده ای که خداتعیین کرده بود خارج شد وبه درخت نزدیک شد وازآن خورد این میوه تایک ماه روز در بدن او بود وازاین روی یک ماه روزه هرسال واجب شد تا اثرآن رفع شود وبه این گونه از عمل خود توبه کند
بنابراین می شودگفت فطرت همان چکیده وعصاره اذن ها واجازه های الهی است وبازشناسی آن با تمرین امساک وتکرار آغاز با فرمان واجازه الهی محقق می گردد ونکته مهمی که از رمضان وروزه داری می آموزیم این که انسان با گناه ونادیده گرفتن اذن وفرمان های الهی از حقیقت انسانی خود وفطرت وخلقت اولیه اش دور وخارج می شود
وبه نوعی خودرا وحقیقت خودرا گم می کند لذاست که به عیان می بینیم که غیرمعتقدان به دین اصیل اعمال ورفتارشان دربسیاری مواقع بیشترین شباهت را به اعمال حیوانی پیدامی کند وبرقراری نسبت آن اعمال وحقیقت انسانی امری ناممکن می شود
ودرچهان جدید مدعی عقل وعلم هم با دورشدن از تعالیم وفرامین انبیاء بیشترین دوری از حقیقت انسانی رخ داده است هرچند درظاهر پیشرفت ورشد ورفاه مادی نصیب انسان شده اما باطن انسانی او به تاراج رفته است
همجنین به این نکته واقف می شویم که حتی عقل وعلم نیز زمانی دارای حقیقت واصالت است که درمسیر فطرت ودرجوع به فطرت الهی باشد والا جزء جهالت به بار نمی آورد وبازگشت به فطرت در معنایی وسیعتزر ودقیقتر بازگرداندن همه قواازجمله عقل به نهاد الهی وفطرت خدایی است
وجهان امروزتا به این مسیر بازنگردد وحد ومرز عقل خودرا نشناسد وموارد امساک را رعایت نکند عقل او درحد هوشی حیوانی خواهد بود نه بیشتر وپیام مهم عید فطر وفطرت همین است که انسان درپرتو تعالیم انبیاء انسان می ماند وبه انسانیت رجوع می کند والا به مقام حیوانیت تنزل خواهد کرد
همان که امام سجاد درصحیفه فرمود که خدایا سپاس تورا که توفیق وتعلیم حمد خودرا به من نمودی حمدی که باعث ارتقای انسان از مقام حیوانی به انسانیت می شود
بنابراین عید فطرت درواقع عید انسانیت وبازگشت به حقیقت انسانی است خوشا به سعادت کسانی که سلوکشان دررمضان در مسیر انسان یا انسان تر شدن بود .
آقای هاشمی چندی پیش در سخنانی گفتند که جدید الاسلام ها به جان انقلاب افتاده اند واین تعبیر مباحث مختلفی را درپی داشت
وبرخی به تحلیل وتفسیر وعده ای به نقد وبرخی از رسانه ها وافراد معلوم الحال نیز به تخریب ایشان پرداختند اما آیا سخن آقای هاشمی واقعیت دارد ؟وجدید الاسلام ها چه کسانی هستند ؟
نگاهی به اوضاع سیاسی وفرهنگی ومدیریتی یک دهه گذشته نشانه هایی را آشکار می کند که حاکی ازتغییر وتحولاتی است که می تواند موید سخن هاشمی باشد دوره ای که درعرصه های مختلف فرهنگی وسیاسی ومدیریتی کسانی میدان دارشدند که غالبااز چند ویژگی مشترک برخوردارند
اول این که سابقه جندانی درانقلاب وجنگ ندارند با آن که بسیاری از آنها در زمان انقلاب وجنگ درسنی بوده اند که اگر می خواستند می توانستند فعالیت داشته ودرمیدان خطر باشند واین موضوع فقط اختصاص به سیاستمداران یک دهه گذشته ندارد
بلکه بسیاری از اهل منبر وخطابه وفرهنگ ورسانه نیز نیز دارای چنین خصوصیتی هستند وحتی برخی از افراد مطرح شده به عنوان مدافع انقلاب دراین سالها نه تنها سابقه جهاد ومبارزه ندارند بلکه گاه سوابق مخالفت با برخی فرمانهای امام رانیز در پرونده دارند
خصوصیت دوم این جریان وافراد که شهرت خودرا نیز بیشتر به این وسیله کسب کرده اند تکیه بر کار سلبی ونفی وتخریب دیگران است اینان کمتر کار ایجابی وتولیدی دارند وبیشتر نان ونام وآوازه خودرا مدیون سروصدا علیه دیگران وبه اصطلاح خود افشاگری هستند
چه درعرصه مطبوعات ورسانه ها وچه در عرصه های اجرایی وسیاسی ونتیجه کار آنهادرعمل دفع اکثری است اینان افراد وجریانات را به کوجکترین بهانه متهم به ضدیت با نظام وانقلاب وگاه اسلام می کنند وغیر خودرا ناخودی وناخالص وتوطئه گر ومنافق می دانند
خصوصیت سوم این جریان برخورد گزینشی وگاه انحرافی ومعوج با مبانی وارزش های انقلاب وامام است فرضا به آزادی که اصلی اساسی در جموری اسلامی است بهایی نمی دهند البته آزادی برای دیگران را قبول ندارند اما خودرا دراتهام زتی وتخریب جهره ها آزاد علی الاطلاق می دانند
همجنین به حقوق شهروندی وحقوق مردم اعتقاد چندانی ندارند وگاه به صراحت هم می گویند وحتی به دروغ از زبان امام نیز مطرح می کنند که جمهوریت نظام امری تشریفاتی است نه واقعی
همجنین دربرخورد با جهان نیز شعار جنگ با جهان وعدم امکان تعامل را سر می دهند وهر حرکت وعمل عاقلانه ومدبرانه را که به تنش زدایی کمک کند به عنوان خیانت وسازش به حساب می آورند البته جتالب این که درعرصه جنگ واقعی که هشت سال برکشور تحمیل شد غیبتی سئوال برانگیز دارند
خصوصیت چهارم این افراد آن است که درظاهر شعار دین داری وارزش ها واخلاق می دهند وخودرا غیور بر ارزش ها نشان می دهند امادر عمل به راحتی اصلی ترین ارزش ها ومبانی اخلاق را زیر پا می گذارند به راحتی دروغ می گویند وتهمت می زنند
و از کنار پامال شدن ارزش هایی چون چان ومال وآبروی احاد جامعه در فشارهای تحمیلی اقتصادی وغیره که بسیاری مواقع با سوء مدیریت حاصل شده عبور می کنند وگاه با برافراختن علنی پرچم تحجر و طرح این مغالطه که باید به دنبال آخرت مردم باشیم ونه دنیای آنها
افراد وجریاناتی را که با کار بین اللملی وتعامل با دنیا درصدد رفع مشکلات مردم هستند به دتیا طلبی ویا فراموشی خدا متهم می کنند این جریان البته خصوصیات دیگر نیز دارد که دراین مقال نمی گنجد
خلاصه کسانی که سابقه چندانی در انقلاب ودوران خطر ندارند امروز برسر سفره آماده نشسته وآن قدر هم زیاده خواه هستند که تاب تحمل دیگران وحتی بانیان انقلاب را درخانه انقلاب ندارند
وقصد پیاده کردن آنهارا از مرکب انقلاب وبالطبع دفع اکثری را دارند آن هم با فهم اعواجی وانحرافی وناسازگاز با مبانی امام وقانون اساسی نسبت به نظام وجامعه ومردم
واینان همان جدید الاسلام ها هستند که نتیجه عملشان تقلیل نیروها وجداکردن انقلاب ونظام از مبانی امام وبردن آن به سمت تحجر است
و البته در انتخابات 24 خرداد نه بزرگی از مردم شنیدند اما گویا نمی خواهند به این موضوع توجه کنند همجنان به کار خود مشغولند وپروژه به اقلیت درونی وانزوای جهانی بردن انقلاب را دنبال می کنند
ازجمله ارمغان ها وارزشهای انقلاب اسلامی آزادی بیان است مقوله ای که مثل سایر ارزشهای انقلاب برای تحقق آن جه خون دلها خورده شده ومبارزان ویاران امام چه حبس ها وزجرها وشکنجه ها که برایش کشیده اند
واما وهزاراما امروز این نعمت عظیم بیش از همه دستاویز وفرصتی شده برای فرصت طلبان ،کسانی که دردوره مبارزه وزندان وتبعید وشکنجه وسلول ساواک قاعد وغائب از صحنه بودند وامروز
از فضایی که به دست وبا صبر وصلابت واستقامت یاران استوار امام حاصل شد علیه پدید آورندگان وبانیان وبنیانگذاران آن سوءاستفاده می کنند و اینان گرچه مدعی علم ودرس اخلاق نیز هستند اما بدترین بداخلاقی ها را مرتکب می شوند
وفراتر از نقد ومخالفت گاه به فحاشی گستاخانه علیه بزرگان انقلاب می پردازند و درفضا وشرایطی که استوانه های اصیل انقلاب جون رهبری نظام درصد فراهم ساختن وحدت وانسجام درجامعه برای پیشبرد کشور هستند
کاراین فحاشان فقط کاشتن تخم تفرقه و پاشیدن بذر کینه وعداوت ودشمنی است وگرجه با روندی که درپیش گرفته اند وادبیاتی که به کار می گیرند بیش از همه به اعتبار خود لطمه می زنند
واما جرا جنین شده است ؟جرا قاعدین دوره مبارزه وجهاد امروز مدعی وگستاخ بر مبارزان وجهاد گران شده اند ؟
جرا ارمغان آزادی که با زجر وزحمت انقلابیون اصیل فراهم شده امروز ابزار دست ساکتین دیروز ومحافظه کاران دوره خون وخطر آن هم علیه سابقون وصادقان انقلاب شده است ؟جواب این پرسش ساده ویک بعدی نیست
وقطعا دلائل مختلفی دارند از جان گرفتن جریان تحجر دراین سالها تا بروز اختلاف بین نیروهای اصیل انقلاب تا تحریک وتوطئه پیجده دشمنان خارجی وعوامل دیگر را می توان برشمرد اما فارغ از چرایی نکته ایی که درچگونگی تخریب های این روزها صورت می گیرد وجوددارد
وآن این که برخلاف تخریب های قبل که دارای سطوح مختلف بود وعده ای تخریب وخشونت زبانی وبد اخلاقی سیاسی را تئوریزه می کردند ودرمیدان عمل عده ای دیگر کار عملیاتی را به عهده داشتند
اما برخلاف این رویه امروز شاهدیم که تئورسین ها وحامیان فکری تخریب خود وارد میدان عمل شده وکار اجرایی تخریب را نیز به عهده گرفته اند واین موضوع نشانگر آن است که تخریب گران دجار نوعی بن بست شده اند
وفضا وافراد لازم را برای تخریب عملی از دست داده اند که خود مستقیما وارد عمل شده اند واعتبار خودرا به شدت وسرعت دراین راه هزینه می کنند واین علامت شکست تخریب وتخریب گران است
وگرچه تخریب ها درظاهر تشدید شده وبا صدای بلند واز سوی افراد مطرح صورت می گیرد اما از دست رفتن نیروهای عملی وشرایط وفضای تخریب به ظاهر خودجوش وبه اسم گروهای مردمی وورود مستقیم تئورسین های خشونت اخلاقی به میدان عمل
نوید بخش آن است که نظام وجامعه توانسته از بحران تخریب گری عبور کند ودیگر تخریب وتخریب گران حنایشان رنگی ندارد وحربه شان کارا نیست .
رهبر معظم انقلاب دردیدار اخیر با دانشجویان درپاسخ سئوالی مطالبی بیان کردند که برای همه خصوصا کسانی که همواره برخی افراد وجریانات را به بهانه اختلاف نظر با رهبری به باد اتهام بانظام وولایت می گیرند
درس آموز است ابتدا به متن سئوال وجواب وسپس نکات پیرامون آن می پردازیم
(رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به سئوال دانشجویی که پرسیده بود آیا مواضع سیاسی افراد و دانشجویان و تشکل های دانشجویی باید منطبق با نظرات رهبری باشد؟
گفتند: خیر، این تصور صحیحی نیست که مواضع آحاد مردم از جمله دانشجویان که جزو قشرهای پیشرو هستند، باید الگو گرفته و برگردان نظرات رهبری باشد.
ایشان افزودند: دانشجو به عنوان انسانی مسلمان، مؤمن و صاحب فکر باید با نگاه به صحنه تحلیل داشته باشد و براساس آن تحلیل نسبت به اشخاص، سیاستها، جریانها و دولتها موضع گیری کند.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: تنها معیار صحیح تحلیل، باید تقوا یعنی دخالت ندادن هوای نفس در طرفداری یا مخالفت، و در تمجید یا انتقاد، باشد.
ایشان افزودند: نباید اینگونه تصور شود که همه باید منتظر بمانند تا رهبری، ابتدا موضع خود را درباره یک شخص و یا یک سیاست اتخاذ کند و بقیه بر همان اساس موضع گیری کنند. این روش کارها را قفل خواهد کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: رهبری وظایفی دارد که به توفیق الهی آنها را انجام خواهد داد اما دانشجویان هم وظایفی دارند که باید با معیار تقوا و با در نظر گرفتن شرایط صحنه، آنها را انجام دهند.
البته اگر در زمینه ای نظری از جانب رهبری بیان شود، ممکن است این نظر، در تشخیص کسانی که به رهبری حسن ظن دارند، مؤثر باشد اما این به معنای ساقط شدن نظر دیگران نیست
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: رهبری وظایفی دارد که به توفیق الهی آنها را انجام خواهد داد اما دانشجویان هم وظایفی دارند که باید با معیار تقوا و با در نظر گرفتن شرایط صحنه، آنها را انجام دهند.
ایشان یک نکته را هم خاطرنشان کردند و گفتند: البته اگر در زمینه ای نظری از جانب رهبری بیان شود، ممکن است این نظر، در تشخیص کسانی که به رهبری حسن ظن دارند، مؤثر باشد اما این به معنای ساقط شدن نظر دیگران نیست)(به نقل از سایت خبری انتخاب )
امابرخی ازنکات عقل ودلنوازی که درسخنان معظم له وجودداردند عبارتند از :
1- ایشان با نفی این موضوع که لازم نیست نظرات افراد خصوصا متفکران وپیشروان برگردان نظرات رهبری باشد ،بر داشتن تحلیل از جانب افراد تکیه کردند وشرط اساسی تحلیل صحیح را عدم دخالت هوای نفس وحب وبغض دانسته اند
این بیان رهبری درواقع تشویق به تحقیق محوری به جای تقلید محوری است که روش وسیره همه عالمان وآگاهان ورهبران صالح است که از جامعه تقلید وتبعیت کورکورانه نمی خواهند بلکه برتفکر وداشتن تحلیل وروش تحقیقی تکیه می کنند
ونکته جالب توجه این که معظم له شرط تحلیل صحیح را به تقوا باز می گردانند ونیت صادق را عامل موثر می دانند نه تطابق نعل به نعل با نظرات ایشان و طبق این منطق متین ونظر پرور عقل هر فردی حجت اول ومهم اوست
البته عقلی که می کوشد دربند هوا نباشد لذا مخالف صادق با نظر رهبری نه تنها منکوب نمی شود بلکه معتبر می گردد و راه تملق وچاپلوسی وعقل سوزی بسته می شود
2- نکته بعدی درسخنان رهبری تصریح به این مهم است که (نباید اینگونه تصور شود که همه باید منتظر بمانند تا رهبری، ابتدا موضع خود را درباره یک شخص و یا یک سیاست اتخاذ کند و بقیه بر همان اساس موضع گیری کنند.
این روش کارها را قفل خواهد کرد.)
درواقع کسانی که چنان تصوری که رهبری به آن اشاره کردند ،دارند به نوعی مسئولیت گریز وگریزان از تفکر هستند که دانسته یا ندانسته بار مسئولیت خودرا نیز بردوش بزرگان جامعه می خواهند بگذارند
وسختی تامل وتفکر را به خود نمی دهند که هم به خود ضربه می زنند وخودرا از اندیشه وخرد خود محروم می کنند وهم به جامعه وبزرگانش چراکه آنان را نیز از شنیدن نظرات متفاوت وکمک در تصمیم گیری درست محروم می کنند ،
رهبر انقلاب با تعبیر قفل شدن کارها با آن تصور اشتباه به جایگاه خرد جمعی واهمیت آن می پردازند وکلید حل مشکلات را مشارکت عمومی خصوصا نخبگان در تصمیم سازی ها می دانند
همان منطقی که برگرفته از سخن امیرمومنان است که فرمود: من از مشاور ه واظهار نظر شما بی نیاز نیستم
3- در فراز دیگر ایشان به وظایف رهبری ودانشجویان اشاره می کنند وهرکدام رادارای وظیفه خاص معرفی می کنند که باز تکیه بر اصل مسئولیت پذیری همگانی در حکومت دینی است که وجود رهبر وحاکم صالح باعث نمی شود که دیگران به وظیفه ومسئولیت خود بی اعتنا باشند
وهمه چیز را از رهبر ومسئول خود بخواهند واین موضوع برگرفته از منطق اسلام است که پیامبر (ص) فرمود :کلکم راع وکلکم مسئول عن رعیته
4- ونکته دیگر بیانات ایشان تکیه بر این مطلب است که حتی با اظهار نظر رهبری در موردی نظرات دیگران ساقط نمی شود این بیان درواقع اصل عدم استبداد رای در حکومت دینی واحترام به همه آراء ونظرات را که با صداقت وتحقیق ارائه شده می رساند
وقرائت عقل نواز ودلنشین از سیره حکومت دینی است که از روشهای استبدادی وتک رایی به دور است وبر عقل جمعی وخرد مومنانه ارزش وبها می دهد ولو این که گاه با نظر شخص اول نظام مطابق نباشد
عملی که درسیره رسول اکرم (ص) نیز آشکاربوده به گونه ای که گاه حضرت برخلاف نظر مبارک خود وبا تکیه بر نظر اکثریت تصمیم می گرفته است ودلیل آن چیزی چزء ارزش نهادن به عقل ونظر مومنان ومشارکت دادن آنهادر حاکمیت ومسئولیت پذیر ساختن ورشد واعتلای فکری آنها نبوده است
5- امید است این بیانات صریح وحکیمانه در تغییر روش وسیره کسانی که همواره درصدد معرفی کردن افراد متفکر وصاحب نظر به عنوان ضد ولایت فقیه وامثال آن هستند موثر افتد
وافراد وجریانات به بهانه های واهی مطرود ومنزوی نشوند و فتح باب مبارکی درعرصه فرهنگی وسیاسی ورشد روحیه تحمل وتعامل و استفاده از نظرات نخبگان و طرد انگ زنی واتهام تراشی باشد