امیدی آیا دوباره می آید؟
اختری آیادوباره می تابد ؟
آن که می خواهد نشکند شکوه من
آن که می خواهد بشکند سکوت من
سلام وصحبتی خواهد کرد؟
دعا ودعوتی خواهد کرد ؟
سینه آکنده حرف است
ولی زبان دل بسته است
همه چیز به یک نظربسته است
تا که بشنوی قلب ما هم رسته است
امروز مطلبی رادریکی از سایت ها #دیدم که درآن به میدان دادن وفرصت دادن به جوانان برای تجربه آن هم تجربه گناه وخطا پرداخته بود و گرچه از لفظ گناه استفاده نشده بود اما لازمه سخن با مصادیقی که ذکر شده بود فرصت گناه دادن را توجیه می نمود
ونویسنده دراستدلال خود به سرگذشت شهید آوینی اشاره کرده بود ومدعی شده بود که ایشان فرصت خطا وانحراف داشته وبعداز مدتی از گذشته خود برگشته وراه جدیدی را انتخاب کرده تا شده شهید آوینی ونتیجه گرفته بود که مانیز امروزچنین فرصت هایی را به جوانان باید بدهیم وحتی از رابطه با نامحرم اسم برده برد ،
این نوع دید به جوان وبه طورکلی انسان البته نگاه جدیدی نیست بسیاری از روشنفکران دینی وغیر دینی کم وبیش چنین اعتقاداتی دارند وتجربه را هرجه باشد زمینه ساز رشد وساخته شدن انسان می دانند ودربرخی از احادیث ائمه نیز مطالبی بیان شده که این دسته طبق نگاه سطحی می توانند به آن تمسک کنند
مثل روایتی که دراصول کافی آمده که امام فرمود : اگر درروی زمین انسان به گونه ای بود که گناه نمی کرد خداوند موجوداتی می آفرید که گناه کنند ظاهر حدیت موید منطقی است که به آن اشاره شد
اما حقیقت این است که اعتقاد مذکور به دلیلی که ذکر خواهیم کرد درست نیست وحدیث هم مویدی براین نظر نیست وقیاس آن نویسنده درباره شهید آوینی به جهاتی که خواهیم گفت ناصحیح است
اما اصل موضوع یعنی فراهم نمودن فرصت گناه طبق اصول مسلم دین اسلام مردود است اساسا دین اسلام با فقه واخلاق وحکومتش برای همین بر ای بشر آمده که اورا از گناه وخطا بازدارد وراه رشد اورا که نه در گناه وخطا که در تقوا ست به او نشان دهد
بنابراین اولا درگناه هیج رشدی نیست بلکه عقب گرد ونوعی انحطاط هست وطبق بیانات مختلف قران گناه وخطا همواره از جهل برمی خیزد وجهالت به بار می آورد
به عنوان نمونه حضرت یوسف بعداز درخواست های نامشروع زنان مصر از اودرخلوت خوداز خدا کمک می خواهد ومی گوید اگر تو کمکم نکنی ومن درخواست آنهارا اجابت کنم از جاهلان خواهم گشت (مضمون آیه 33 یوسف )
ودرآیا ت وروایات متعدد ثمره گناه جهالت وگمراهی دانسته شده است ثانیا دین هم به صراحت وعیان وبا اعمال قوانین اخلاقی وفقهی متعدد وبازدارنده در صدد رفع زمینه های گناه است
اما روایتی که نقل شد به معنای تایید گناه نیست بلکه به معنای این است که خداوند بنادارد انسان با اختیار خود راه سعادت را برود وگناه نشانه اختیار است
وروایت می خواهد بگوید که خداوند درزمین ودنیا موجودی خلق کرده که با اختیار خود خدارا بندگی کند واساسا این که امکان گناه درانسان هست به معنای تایید گناه به عنوان راهی وتجربه ای وانجام آن نیست
بلکه درانسان این امکان هست تااو گناه نکند وخداوند دوست دارد ما با امکان عدم اطاعت راه بندگی را بارغبت ودوست داشتن او انتخاب کنیم ودرواقع امکان گناه وسیله امتحان وآزمایش است تا خلوص ومحبت مارا به خداوند به محک بگذارد
اما قیاس مطلب با آوینی از جهات مختلف مغشوش است اول این که گرچه آوینی دوره های متفاوتی داشته به قول خود زمانی پز روشنفکری می داده وبه قول همسرش رسیگار هم می کشیده
اما قطعا پاکی وسلامت نفس خودرا داشته که بعد تحول فکری عمیق یافته چیزی شبیه شهریارودرواقع مشکل او فکری بوده نه عملی
لذا نمیوان دیگران را با اومقایسه کرد از طرف دیگر در آوینی ظرفیت ها وظرافتهای روحی بوده که زمینه ساز تحول عمیق دراوشده ونمی توان گفت هر کس به تجربه های مختلف دست زد درآخر می تواند راه حقیقت را یابد
چه بسیار افرادی هستند که ظرفیت لازم را ندارند ودر تجربه های غلط می مانند وتا آخر درهمان ها غلت می زنند بنابراین ترویج یا تایید فضاهای گناه با منطق دین وعقل سازگار نیست
البته به یک نکته باید توجه داشت که توجه به امکان گناه و پس از آن امکان توبه وممکن الخطا دانستن انسان و اعتراف به ضعیف بودن بشر درقضاوت منطقی و با صعه صدر درباره افراد خصوصا جوانان کمک می کند که فورا حکم فسق وکفر صادر نکنیم وراه تکامل را بسته ندانیم وبسته نبینیم
اما هیج کدام از این ها نمی توانند موید ی برای تجربه گناه یا وتو جیه فضاهای گناه آلود باشند،
توفیقی شد دراین باره بیشتر سخن خواهیم گفت انشاالله
#سایت پارسینه
این روزها از حاتمی کیا زیاد می شنویم از فردی که پیشتر از این بیشتر سخنانش را در قالب تصویر وفیلمش ارائه می کرد
اما مدتی است که در کنار فیلمسازی به بیان لفظی وصریح دیدگاهها ودغدغه هایش نیز می پردازد و دراین باره چند نکته قابل توجه است
1-این که حاتمی کیا علاوه بر پرداختن به زبان فیلم به بیان مستقیم نیز روی آورده از یک کمبود مهم در عرصه فرهنگی حکایت می کند که در خلأ گویندگان ونویسندگان متعهد ومتفکر که باید با قلم وبیان خود پشتوانه وپشتیبان عناصر ی هنری چون حاتمی کیا باشند اما نیستند
کسانی چون شهید آوینی در دهه هفتاد، لذا حاتمی کیا احساس می کند این کمبودرا نیز خودباید جبران کند
2-برخی از دلسوزان نیز برای همدردی وهمنوایی وکمک به حاتمی کیا به فیلم واثر هنریش بهامی دهند وبا اعطای جایزه وامثال آن به نوعی می خواهند اعلام کنند که او تنها نیست
اما به نظر می رسد این کارها نمی تواند آن خلا مورد اشاره را پر کند حاتمی کیا بیش از جایزه وتشویق به حمایت های فکری وفرهنگی ژنرال های زبده فرهنگی نیاز دارد
والبته حمایت نیز فقط به معنای تایید مطلق نیست بلکه باید توام نقد مشفقانه ورهبری فکری باشد
3-بااحترام به دغدغه های حاتمی کیا که بر آمده از غیرت دینی وانقلابی اوست باید متذکر این مطلب نیز باشیم که نباید ارزش های انقلاب را منحصر در موضوعاتی خاص کرد
انقلاب ودفاع همه برای ساخته شدن انسان بوده ومحور در هنر دینی وانقلابی ارزش نهادن وپاسداشت گوهر انسانی است لذا هر هنری که احیاگر ارزش های انسانی باشد محترم ومغتنم است
ونباید فیلمسازانی را که در فضاهایی غیر از دفاع مقدس به طرح موضوعات انسانی می پردازند تقبیح یا تحقیر کرد درست است که گاه برخی موضوعات بایددراولویت باشد اما در همه زمانها همه شئون انسانی احتیاچ به توجه دارند
واسا سا ارزش های انقلابی چون قله ای هستند که بر دامنه سایر ارزش های انسانی بنا می شود واین قله براستقرار بر آن دامنه جلال وجمال می یابد
4- با توجه به نکته قبل اگر فیلمسازی امرو ز فرضا برای حفظ نشاط وسرزندگی وزدودن غم از جامعه ورخسار مردم به فیلم کمدی وطنز پرداخت با رعایت شئونات فرهنگی وهنری کارش ارزشمند وستودنی است چراکه این عمل درخلاف خواست دشمنان این مردم است که جامعه مارا افسرده می خواهند
ولذا چنین فیلمی وقتی با آگاهی ونیت وهمت والای سرزنده نگه داشتن جامعه اسلامی ساخته شود خود مصداق جهاد بادشمن خواهد بود درباره سایر شئونات زندگی وحیات انسانی نیزبه شرح ایضا
وبا این نگاه هم تعریف ما از مفاهیم وارزش هایی جون جهاد بازتر وفراگیرتر وعمیق تر خواهد شد وهم به جای درگیر شدن با دیگر هنرمندان وطرد ونفی آنها برای متعالی شدن انگیزه وپربارتر شدن اثر آنها باید تلاش کرد
مدتی است که سریالی از شبکه یک با نام معراجی ها پخش می شود که دراین چند قسمت بر موضوع مخالفت پر سروصدا ی عده ای از دانشجویان باد فن شهدادر دانشگاه می پردازد واز ظواهر نیز پیداست که این رویداد درسال گذشته رخ داده است امری کاملا خیالی وغیر واقعی که فقط در ذهن خیال پرداز نویسنده تحقق یافته است
واین سئوال مهمی را دراذهان ایجاد می کند که چرا نویسنده مدعی دفاع از ارزش ها وسیمای مدعی تر یک دروغ بزرگ را محور سریال خود قرار داده اند ؟مطلبی که علاوه بر دروغ بودن عیب بزرگتری که دارد آن است که تقابل دانشگاه با ارزش ها را نشان می دهد
وعدم اعتقاد وباور دانشجویان به ارزش های انقلابی را به تصویر می کشد اما چرا سیمای پرمدعا ونویسنده فیلمنامه راضی به این دروغ واین توهین به ارزش ها ودانشگاه هردو شده اند نگاهی اجمالی به کیفیت ارائه مطلب وشعارهای دانشجویان مخالف وصحنه سازی های فیلم جواب این پرسش را می دهد
درفیلم از شعار (نترسید ما همه باهم هستیم) به کرات استفاده شده است واین یعنی موضوع فیلم بهانه ای برای احیای رفتارها وشعارهای دوران فتنه است در واقع نویسنده موضوع دلسوزی برای شهدا را بهانه قرار داده تا فتنه ای که درسال 88 رخ داد را دوباره علم کند
وبر خلاف ادعاها وظاهر سازی ها آن گونه که از این فیلم پیداست نویسنده علاقمند به وجود فتنه است لذا اگر درخارج ودروضع فعلی هم عینیت آن وجودندارد اما درخیال ووهم خود آن را خلق می کند
اما چرا برخی علاقمند به تداوم شرایط فتنه هستند وآن قدر علاقه دارند که آنرا در قاب تلویزیون خلق می کنند وبه خورد خلق می دهند ؟واقعیت این است که نام ونان عده ای اتفاقا درهمین فتنه سازی ویا فتنه بافی هاست
اینان در شرایط عادی وروبه رشد جامعه خودرا از تابلو وویترین جامعه وجمع حذف شده می دانند حیات این ها در طنین شعارهای دو یا چند گروه متخاصم داخلی ودرگیری ها خیابانی ودانشگاهی رونق می گیرد
این واقعیت را زبان تصویر فیلم با تکرار مدام وتصویر مکرر شعار گویی دو طیف از دانشچویان علیه هم بیان واعلام می کند
تصاویراین فیلم مرا به یاد جمله ای از شهید آوینی عزیز خطاب به مخلباف انداخت شهید آوینی در یکی از آخرین نقدهایش بر فیلمی از مخلباف به اومی گوید تو هنوز فقط بلدی شعار بدهی
وبا فیلمت نشان دادی که هنری بیش از این نداری ،واقعیت این است که امثال ده نمکی هم شیفته شعار دادن هستند وحیات اجتماعی این تیپ در هیاهو وشعار قوام می گیرد وتفاوت مخلباف وده نمکی فقط در ظواهر است والا در روش یکسان عمل می کنند
و سئوالی که رییس صداو سیما به آن باید پاسخ دهد این است که در شرایطی که کشور وجامعه با پشت سر گذاشتن فتنه وجریان انحرافی اقتدار وارامش ومنطق خود رادر انتخابات ریاست جمهوری اخیر نشان داد ومردم ومسئولان در صدد حل مشکلات وعبور از فضای تلخ گذشته هستند
واین را دانشگاه با جو آرام وبامتانت بیش از همه به اثبا ت رسانده حال سیمای تحت ریاست ایشان چرا به خود اجازه خلق بحران ودروغ پردازی واحیای فضای فتنه را می دهد ؟
دوربین ها وصفحه هالحظه به لحظه سیمای همه را از خوب وبد از دور ونزدیک از زشت وزیبا والبته بیشتر وبیشتر زشت ها وزبون ها را در جای جای عالم مصور ومنتشر می کنند
دیگر چشمهانیز از دیدن این همه چهره که بیشتر وبیشتر بر خلاف ظاهر شیک وشیکل آلوده جان وسیاه دل هستند خسته وخمود گشته است
اسباب ووسایل عصر اتم وفضا از همه کس وهمه جا والبته بیشتر وبیشر از غریبه ها و غرور پیشه ها وقلب برگشته ها خبر وعکس وتصویر در همه جا منتشر می کنند وجشمهاودل ها از دیدن مکرر این دجاله ها ورجاله ها جلایش را از کف داده وبه ستوه آمده است
سینه ها از تنفس در این فضای فانتزی وفراموشی خود وخرید مدام فخر فروشی فرعون صفتان عالم به تنگ آمده است
وحس تلخ غربت وبی کسی واسارت در فضای بی معنایی وبی هویتی در این عصر عصیان ودرمیان شبه آدم های پرمدعا بر دل های اهل درد سنگینی می کند انتظار طولانی وطولانی گشته
وهنوز از ساکن خیمه خدادرزمین از عصاره خوبی واز حقیقت انسان خبری نیست !خدایا کی پرده از سیمای دلربای دردانه دوران برمی داری ؟نفس ها گرفت قلب ها پوسید ودلها در اضطراب والتهاب ودرد افسرد
خدایا جان ها در غیبت جان جهان بی رمق شد پس کی می رسد آن وعده وصال ؟جهان انباشته جنون وجهالت وظلم وظلمت است کی چشمان زمین وزمان به آفتاب جمال بی مثال جوان آل محمد(ص) روشن ودلها به باران کلام وحضور مهدی زنده می گردد
خدایا کی این زمستان ذلت وزبونی پایان می گیرد ؟ انسان دور افتاده از اصل خود به او ج بدمستی وبدبختی رسیده است بخت روزگار تاکی بسته می ماند ؟
تاکی باید خدعه ها وخیره سری های انسان منکوس ومعکوس ومسخ شده را باید ببینیم وتحمل کنیم ؟
خدایا رحمی بر دلهای آسیمه وخسته کن خدایا ظهور مهدی امت را برسان که عسرت ومحنت به نهایت رسیده است