انتظار فرج از اعتقادات بنیادی شیعه است معنای لغوی فرج گشایش است وانتظار فرج به معنای امید داشتن ومنتظر گشایش بودن است اصل انتظار درواقع دمیدن روح امید به انسان در زندگی است ومصداق اتم وکامل انتظار فرج انتظار ظهور امام آخر شیعیان حضرت مهدی موعود (عج )است، اساس امید به فرج در قرآن بنا شد ه است آنجا که فرمود : یَبَنىَِّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ وَ أَخِیهِ وَ لَا تَاْیَْسُواْ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا یَاْیَْسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ(87یوسف )در جستجوی یوسف وبرادرش تلاش کنید واز رحمت الهی مایوس نباشید ،
انتظار در واقع به معنای نفی نومیدی وشکستن بن بست ها در زندگی است، فردی که به انتظار ایمان دارد درواقع ورای همه اسباب والات مادی وانسانی قدرت خدا را می بیند وهیچگاه از یاری ورحمت الهی ناامید نمی شود وبرای او بن بست معنا ندارد بزرگترین حربه شیطان نومید ساختن است که اصل ذات ابلیس برنومیدی بنا شده به شیطان ازاین رو ابلیس گفته می شود چون از رحمت الهی مایوس گشته است ودرواقع ابلیس به پیروانش نومیدی را ترزیق می کند وتفکر انتظار در مقابل آن است وحقیقت انتظار امید دائمی در هر زما ن وشرایط به قدر ت لایزال ورحمت بی انتهای الهی است مهدی عزیز در واقع نماد ونمود وظهور وبروز این امید ورحمت است اعتقاد به حضرت مهدی وانتظار ظهور ایشان درواقع امید مطلق نسبت به رحمت خداوند است ،
انتظار دارای مراتب مختلف است که حداقل در سه سطح معنا پیدا می کند سطح اول وکامل آن همان انتظار تاریخی انسان برای آمدن منجی کل برای بشریت است انتظار ظهور حضرت مهدی که در قرآن فرمود: وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ (105انبیاء)
سطح دوم انتظار انتظار هر جامعه مومن به مهدویت در هرزمان به امداد های غیبی است که با واسطه حضرت حجت شامل حال مومنان می شود البته مومنانی که در راه او تلاش می کنند همان که فرمود :وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ و آنان که در (راه) ما (به جان و مال) جهد و کوشش کردند محققا آنها را به راههاى (معرفت و لطف) خویش هدایت مىکنیم، و همیشه خدا یار نکوکاران است، (عنکبوت /69)
دراین نوع از انتظار مومنان به فرجی که از ناحیه خداوند به واسطه حضرت مهدی حاصل می شود امید دارندوآن را می بابند درروایت هم فرمود :و من براى أهل زمین امانم چنانچه ستارگان أمان أهل آسماناند اى شیعیان و موالیان در دعاء بتعجیل فرج هر چند پیشتر کنید بهتر است زیرا که فرج تمامى شما در آنست
(احتجاج-ترجمه غفارى مازندرانى ج4 292 توقیع شریف بمحمد بن عثمان از جواب نامه اسحاق بن یعقوب ..... ص : 289)
انقلاب اسلامی ایران وپیروزی های شیعیان لبنان نمونه هایی از از فرج های است که به واسطه ایمان به حضرت مهدی حاصل شد ه است که هردو شبه معجزه بود ه است ودر زمانی اتفاق افتاد ه اند که همه قدرت های مادی علیه آنها بود ه است
مرتبه سوم انتظار فرج در امور فردی برای هر مومن به فرهنگ انتظار است ،وکرامات مختلف که از علماء وصلحاء نقل شد ه که هریک به نوعی به واسطه حضرت مهدی از تنگناها وگرفتاریها رها شد ه اند نمونه هایی از نتایج این انتظار است بنابراین برکات وثمرات اعتقاد به وجود مبارک حضرت مهدی وایمان به انتظار ،منحصر در فرج نهایی آن حضرت برای بشریت که با ظهور حضرت رخ می دهد نیست انتظار در هر زمان و مکان منجی هر فرد وجامعه معتقد ومومن وعامل به حقیقت انتظار است .
در ادامه بحث جوان به برخی مسائل اقتصادی واجتماعی واخلاقی جوانان می پردازیم از جمله مهم ترین معضلات جوانان مساله اشتغال است که هم موضوعی اجتماعی است و هم اقتصادی دراین نوشته نمی خواهم درباره علل وعوامل بیکاری بحث کنیم
بلکه به یک نکته دراین باب اشاره می کنم وآن هم این که در دور ه ای که بسیاری از جوانان با تحصیلات عالیه یا بیکار هستند ویا کارشان متناسب با دانش واستعداد آنان نیست بسیاری دیگر از افراد مسن والبته دارای رابطه دارای چند سمت وشغل هستند که از عهده هیچکدام به درستی بر نمی آیند
چند روز پیش دانشجوی کارشناسی ارشدی از برخی اساتید خود که چند شغله هستند گلایه می کرد و می گفت همین مساله باعث به تاخیر افتادن تصویب وتدوین پایان نامه وی شد ه است
چرا که هر وقت به سراغشان می رود یا در سفر هستند یا جلسه وسمینار وبدتر از این با وجود جوانان بسیاری با تحصیلات بالا وقابلیت ها ی لازم کار های حساس به افرادی بی تخصص وناتوا ن سپرد ه می شود
حدود یک ماه پیش یکی از دوستان فارغ التحصیل رشته ریاضی می نالید از این که در شهرستان خود با وجود ومراجعه افرادی مثل او که دارای مدرک کارشناسی ارشد ریاضیات وآمار هستند مسئولیت برخی بانک ها را به افرادی دیپلمه سپر ده اند از این موارد فراوان است
،اما موضوع دیگری که مرتبط با جوان است و موضوع اجتماعی و اقتصادی است ورزش وبرنامه ریزی ها دراین باره است در حالی که بسیاری از جوانان قادر به پرداخت هزینه یک سانس استخر در هفته نیستند
بودجه باشگاه های ورزشی صرف خرید های میلیاردی مربیان وبازیکنان می شود سال ها پیش جناب حداد عادل در مصاحبه ای با مجله رشد گفته بود در سفری به یکی از کشورها وقتی از رییس سازمان جوانا ن آن جا پرسیدم که شما مشکلی به نام جوانان دارید پاسخ منفی داد
واز جمله دلایل حل مشلات جوانان را چنین عنوان کرد که در کشور ما در هر محله مکانهای فرهنگی و ورزشی برای جوانان فراهم شد ه که دارای همه نوع امکانا ت است وهر جوان در هر زمان از شبانه روز که بخواهد به آنجا مراجعه می کند ومجانی از همه امکانات استفاد ه می کند
بنابراین وقت اضافی برای هنجار شکنی ندارد ،درباره مسائل اخلاقی جوانان نیز به همین نکته اشاره کنم که وقتی در جامعه ای با ادعای اسلام ودیانت عد ه ای با سو استفاده از رابطه با قدرت به راحتی در بیت المال دست درازی می کنند ومیلیاردها به جیب می زنند
،وقتی مسئولان وعده می دهند وعمل نمی کنند ،وقتی برای رسیدن به منصبی همه ارزشهای اخلاقی لگد مال می شود، وقتی به راحتی دروغ گفته می شود، چه توقعی از جوان داریم که متخلق به اخلاق باشد
مگر معصوم نفرمود :الناس علی دین ملوکهم ،مردم به روش وایین حاکمان خود عمل می کنند .
سال هاست که کلمه جوان از اصطلاحات متداول وپر مصرف در سیاست و فرهنگ واجتماع است چه بسیار سیاست مدارانی که با این عنوان رای آوردند وچه بسیار طرح ها که با نام جوان تایید وتصویب شد ه است چه بودجه ها که از یمن نام جوان از خزانه بیرون رفته اند وچه همایش ها که با این اسم بر پا شد وقس علی هذا اما همچنا ن جوان ایرانی دچار بحران ها ی مختلف اقتصادی وفرهنگی وسیاسی واجتماعی است چرا چنین است در بخش اول نوشته، به بحث فرهنگ جوان می پردازیم
مهم ترین ومغفول افتاده ترین نیاز جوان نیاز فرهنگی وفکری است چون در جوانی است که فرد شخصیت خود را می شناسد ومی سازد و وجود زمینه ها والگوهای لازم وکافی برای او از مهم ترین نیاز های جوان است ،در باره فرهنگ دو دید گاه در کشور وجوددارد اولی بیشتر بسته به مقوله فرهنگ نگاه می کند وفکر می کند جوان باید به گونه ای که ما می خواهیم فکر کند وفرصت انتخاب وتجربه وخطا را ازجوان می گیرد واگر این جریان حاکم شود جوان دچار سرخوردگی وانزوا می شود ونه تنها اندیشه های مخرب از بین نمی رود بلکه زیرزمینی شده وبدتر ومهلک تر عمل می کند و دید گاه دوم با ناد یده گرفتن آفات فضای کاملا باز جوان را در دنیای بدون پشتیبان ومحافظ رها می کند هردو دید گاه برای جوان مخرب است یکی استعدادش را می کشد ودیگری توانیش را ناخواسته در معرض ابتذال قرارمی دهد ،جوان اهل تحقیق ونقد وسئوال وخلاقیت است البته کم تجربه وعجول وساده وصادق ،بنابراین در کنار دادن فرصت انتخاب واندیشه وتجربه به او باید مراقبت شود تا به دامن دین وایمان واندیشه سوزان نیفتد واین زمانی فراهم می شود که جوان بتواند با اندیشه ها واندیشه ورزانی که متعلق به عرصه دینداری وعقلانیت هستند ارتباط برقرار کند باید همه نوع سلیقه وتفکر دینی وفرهنگی در رسانه های دیداری وشنیداری ومکتوب حق وفرصت حضور داشته باشند انحصار گرایی که در امثال صداوسیما امروز دید ه می شود که عد ه ای معدود با سطح اندیشه مشخص حق حضور در رسانه ملی را دارند زمینه ساز رو آوردن جوان به کانالها ورسانه های ضددین ویا التقاطی ومخرب می شود به عنوان مثال اگر از مطهری گفتیم وشریعتی را بایکوت کردیم جوان شریعتی را فراموش نمی کند بلکه از زبان وبیان بیگانگان جستجو می کند اگر در خطبه های نماز جمعه فقط مداحان وتایید کنند گان دولت وسیاست ها بودند جوان هم از رفتن به نماز دلسرد می شود وهم نقد وضع موجود را در تریبون های نامحرمان جستجو می کند اگر به جای اندیشه سیاسی فقط شعار سیاسی به جوان القاء کردیم جوان تحلیل سیاسی را از زبان دیگران خواهد شنید چه ما بخواهیم چه نخواهیم وتفاوت در این است که در صورتی که خود نظام وحکومت اقدام به شناساندن اندیشه ها کند وتحلیل معرفتی وسیاسی عرضه کند می تواند جوان را از افراط وتفریط باز دارد واورا برای انتخاب درست یاری کند ولی اگر کاملا بسته عمل کند جوان حرف دیگرانی را خواهد پذرفت که با ماسک آزادی آمده وبه دنبال القای خواسته ها ی خود هستند دهه شصت الگوی خوبی است که پیروی از آن می تواند راهگشا باشد در آن دوره در صداوسیما وتریبون های نماز جمعه شخصیت هایی چون آیت الله طالقانی ،دکتر چمران آیت الله خامنه ای ، آیت الله هاشمی ،فخر الدین حجازی ،علامه جعفری و دیگران حضور داشتند وسخنرانی های استاد مطهری ودکتر شریعتی هردو پخش می شد در سایر بخش های فرهنگ هم چنین فضای تکثر منطقی وجود داشت در سینما وتلویزیون از حاتمی کیا وافخمی وملاقلی پور فیلم سازان انقلابی تا علی حاتمی وکیارستمی و ناصر تقوایی ودیگران حضور داشتند و البته الگوی اصلی جوانان امام واندیشه هایش بود به گونه ای که مرحوم بازرگان در جلسه ای اظهار شگفتی کرد ه بود از علاقه وعشق جوانان کشور به امام ،و نتیجه آن فضا ظهور جوانانی شد که برای همیشه در تاریخ مثال زدنی گشتند .
لحظه به لحظه وقدم به قدم سیر وحرکت امام حسین به سمت کربلا آکنده از درس های معرفت آموز وزندگی ساز است یک قطعه آن مربوط به مکالمه بین علی اکبر وامام حسین هنگام نزدیک شدن به صحرای کربلاست ،عقبة ابن سمعان گوید: حضرت امام حسین همان طور که بالاى اسبش نشسته بودند اندکى بخواب رفتند، هنگامى که از خواب بیدار شدند استرجاع کردند فرمودند انا لله وانا الیه راجعون ) و حمد خداوند را بجاى آوردند، و این موضوع را چند بار تکرار کردند در این هنگام علی بن الحسین اکبر علیهما السّلام در حالى که بر اسب سوار بود پیش آمد و عرض کرد: اى پدر چرا کلمه استرجاع بر زبان راندى؟ فرمود: اى پسر من اندکى خوابم برد و در اثناء خواب مشاهده کردم سوارى ظاهر شد و گفت: این مردم براه خود ادامه میدهند و مرگ هم در دنبال آنان روان است، و من دانستم که مقصود ما هستیم علی اکبر عرض کرد: اى پدر خداوند بشما بد ندهد آیا ما بر حق نیستیم؟ فرمود آرى به خداوند سوگند که حق با ما است، عرض کرد: پس در این هنگام از مردن باکى نداریم، سید الشهداء فرمود: خداوند بشما جزا دهد *
درسهایی که از این قطعه معرفت خیز وشیرین دشت کربلا می توان گرفت
1-ملاک علی اکبر در کربلا وبه پیشواز شهادت رفتن نه از سر تعصب فرزندی ویا علت دیگری است بلکه معیار حق بودن است چون او راه پدر را حق می داند بی باکانه به محراب شهادت می شنابد.
2-رابطه امام حسین وفرزندش علاوه بر رابطه پدری ،رابطه یک امام ورهرو است آن هم رابطه ای از جنس معرفت وشناخت ،علی اکبر جوان از راه وحقانیت پدر می پرسد وامام وسالار شهیدان صادقانه وپدرانه جوابش را می دهد واطمینان می بخشد که برحق هستند
3- لازمه رفتن واستقامت در را ه حق معرفت وایمان است ،علی اکبر در کربلایی که برای همیشه سرمشق انسان برای حرکت در را ه حق است به همه جوانان تاابد می آموزد که بپرسید وبدانید و وقتی آگاه شدید مردانه گام بردار ید وجواب امام این نکته را برای رهبران ومسئولان حسینی دارد که هیچ کس حتی امام معصوم از سئوال وپرسش استثناء نیست سئوال وپرسش کلید معرفت واعتماد بخشی وایمان است و وقتی علی اکبر حسین می تواند از راه وحقانیت حسین عزیز بپرسد دیگران جای خود دارند و پیشوایان ومسئولان حرکت در جامعه موظف به پاسخ گویی هستند پاسخ گویی صادقانه وخالصانه
*علامه مجلسی ، زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام، ص: 331
رنگ زندگی ها پریده
معنی از دلها کناری کشیده
روز وشب ها شبیه هم
دریغ از آشناها ی محرم
غیبت شاهد گشته طولانی
دریای دلها همه طوفانی
چشمها خسته ازدیدن دلقک ها
قلبها افسرده از غرور مترسکها
کجا ست کوکب نور بر این ظلمتها ؟
کجاست سوره سرور بر این محنتها ؟
کجاست باقی از نسل آسمان ؟
کجاست ساقی دل تشنگان ؟
کجاست والطارق والنجم ثاقب ؟
کجاست والعصر وشاهد وغائب؟