این روزها مستندی تخریبی علیه آقای روحانی در جامعه بخش شده است که واکنش هایی را برانگیخته است از جمله رییس مجلس آن را گامی در راه مارکسیت ها دانست که معتقدند هدف وسیله راتوجیه می کند
ومشابه این حرف را برخی دیگر از تحلیل گران گفتند واضافه کردند که این کاری شبه ماکیاولی است ،متفکر معروفی که معتقد بود درسیاست برای رسیدن به اهداف می توان وبلکه باید دروغ گفت
اما این که هنوز یک سال از عمر دولت فعلی نمی گذرد اما مخالفانش این گونه بی پروای دین واخلاق چنین همجه ای را علیه رییس جمهور آغاز کرده اند نشان دهند ه چند موضوع مهم است
نخست خشم وشتاب زدگی وبی حوصلگی کسانی را آشکار می کند که ولو در ظاهر خودرا متدین ومومن بدانند وبخوانند اما شیفتگان قدرتی هستند که قدرت را برای قدرت وریاست را برای ریاست می دانند و می خواهند و دوری از قدرت برایشان سخت عذاب آور است
دوم این که این موضوع حکایت از آن دارد که اینان دارای پشتوانه های قدرتمندی هستند که بی محابا به دومین شخص کشور حمله می کنند وبرچهره او چنگ می زنند وآسوده خاطرند که تعقیب ومجازاتی آنهارا تهدید نمی کند
سوم کار این ورشکسته های سیاست واخلاق که به هر رطب و یابسی متوسل می شوند واز هیچ تحریف وتخریب ودروغی اباندارند در مسیر سیاستی است که احمدی نژاد در روزهای اوج انتخابات 88 به آن دست زد
وبه خیال خود دست به افشاگری و در واقع به پرده دری و دین سوزی وا خلاق کشی زد والبته توانست با آن عمل و به تعبیر خود انتحارش ورق را برگرداند و پیروز انتخابات شود مستند سازان امروز هم همان روش را پیش گرفته اند واین یعنی آن راه و مسلک هنوز طرفداران سرسختی در میان سوداگران قدرت دارد
و اما فارغ از این که این اعمال ضداخلاق ونشانه قدرت پرستی عده ای است و فارغ از این که نظام چه برخوردی با این افراد خواهد کرد ؟این سئوال اساسی مطرح می شود که اگر به فرض همه مردم این مستند را ببینند آیا تاثیری که سازندگانش ازآن انتظار دارند برجامعه خواهد گذاشت ؟
به تعبیر دیگر آیا روش تخریب وسیاست ماکیاولی یک بار دیگر جواب خواهد داد ؟پاسخ به این سئوال واندیشه به آن مهم تر از سایر حاشیه هاست چراکه نتیجه بخش بودن سیاست ورزی ماکیاولی نشانه ضعف وگاه انحطاط فرهنگ واخلاق است وسیاست ماکیاولی در دونوع جامعه پاسخ خودرا می گیرد
نخست درجایی که مردم به حقایق جاهل هستند وقدرت تشخیص درست ندارند ودوم در جایی که مردم به اخلاق اهمیتی نمی دهند وراست ودروغ برایشان چندان تفاوت نمی کند که البته دومی بدتر است ،
حال باید دید واکنش مردم به تخریب جدید استادان ماکیاولیست چیست ؟وبه نظر می رسد این کار ببیش از ریس جمهور محکی دوباره برای جامعه فعلی ماست جامعه ای که البته به دست و زبان وعمل بزرگان خود دراین سال ها نگاه کرده اند .
چند روز پیش دو مطلب سیاسی درباره مسائل روز نوشتم که هردو واکنش هایی را ازجانب دوستان پارسی بلاگ برانگیخت وبرخی با شدت وحدت وحرارت با نوشته ها مخالف ورزیده وگاه پا را فراتر گذاشته به تخریب شخصیتی نیز روی آوردند
وبنده البته سعی کردم همه نظرات را بدون حذف وبا پاسخی کوتاه در وبلاگ بیاورم وامروز که به نوشته ها ومجموعه اظهار نظرات وپاسخ های خود نگاهی کرذم یک جورایی دلم گرفت از خودم از جامعه فرهنگی سیاسی و..
ازآنجا که می دانستم نظر دهندگان غالبا جوان هستند و احساسی، خیلی از گفتار و رفتار آنها ناراحت نبودم اما نکته مهم تر برایم این بود که احساس می کردم این کنش ها و واکنش ها در عرصه نازلی چون یک وبلاگ آینه ای کوچک از وضع جامعه فرهنگی وسیاسی ماست
ودیدم که چقدر راحت بهم می پریم وبهم انگ واتهام می زنیم وخلاصه سرمان بادرگیری بین هم گرم است واز مسائل مهم تر وموانع ودشمنان اصلی غافل هستیم واین مساله نه امروز که سالهاست سایه سنگینش را بر سر جامعه ما افکنده است
درگیری وبگو و مگو وحذف وطرد وتکفیر وتفسیق همدیگر وچه چیزی از این بهتر می تواند دشمنان اصلی کشور وانقلاب را خرسند سازد ؟ نیروها به راحتی هدر می رود ونگاهها به غلط متوجه هدف شوم یعنی تخریب وتفرقه درونی می گردد ودشمن آسوده کارهای خودرا پیش می برد
والبته این حکایت تلخ از مهم ترین دلائل ناکامی های ما درعرصه مختلف بوده است و ما بی آنکه بدانیم کوچک و بزرگمان مسئول وغیر مسئول رسانه وسیاسی وغیره همه وهمه وارد بازی شده ایم که زمین وقاعده آن را دشمنان ترسیم کرده اند
وآن چیزی نیست جز بازی پر باخت وشکست تفرقه به مدد این تفرقه افکنی ها چه نیروهایی از انقلاب گرفته شد چه اعتبار سوزی ها شد چه خط کشی ها خیالی چه وقت وفرصت سوزی ها وچه گل به خودی زدن های فراوان ،
این البته فقط بخشی از نتایج تلخ گرفتاری در دام تفرقه افکنی وخود زنی اجتماعی ما است که کمی اندیشه به آنها بغض سنگین بردل مینشاند وهمین احساس باعث شد که کل دو نوشته را همراه نظراتش حذف کنم
البته وجود سلیقه های مختلف ونظرات متفاوت در جامعه ضروری ومفید است اما به شرطی که این کثرات در یک وحدت ومحوری گرد آیند وهمه درنهایت جهت واحدی را که همان رشد وارتقای مادی ومعنوی مردم این سرزمین است در نظر داشته باشند
و به شرطی که حرمت اخلاق ،منطق ،وحقیقت پاس داشته شود والا مباحثات به مجادله وجدلهای لفظی به جدالها وتخاصم ودشمنی بایکدیگر ونه با دشمن اصلی والبته به نفع دشمن واقعی ختم خواهد شد اتفاقی که بارها رخ داده وما عبرت نگرفته ایم
وکاش عبرت بگیریم پیش از آن که دیر شود دیر دیر
روز بیست وهفت فروردین سالگرد تولد روبه آسمان بود ودر اولین روزهای ورود به پنج سالگی روبه آسمان لازم دیدم نکاتی را درباب آنچه بود وآنچه باید باشد مطرح کنم امیدوارم دوسنان عزیز هم با ارسال نظر و بیان نقاط ضعف یا قوت ، خود را در ارتقا و رشد رو به آسمان سهیم سازنند
(روبه آسمان) فرصت و جایگاه و پایگاه مناسبی بود تا برخی از دغدغه ها و دانسته ها وافکار خودرا قلمی کنم لذا خداوند منان را شاکرم که توفیق ورود به این عرصه را به بنده حقیر خود عطا فرمود و همچنین تشکر می کنم از بزرگورانی که این بستر را در غالب پارسی بلاگ فراهم نمودند سعیکم مشکور
همه اهل قلم به این موضوع واقف هستند که بسیاری از اندیشه ها ابتدا یک جرقه و یک توجه بر یک کلمه و نکته ای کلیدی بیشتر نیست واین قدرت خداد و کرامت الهی قلم است که آن را تبدیل به یک نوشته و ایده و طرح ونظر می کند
البته پر واضح است که مطالعه مستمر ومراجعه دائمی به منابع علمی فرهنگی برای فراهم ساختن مواد اولیه هر تفکر وایده واندیشه ای لازم وحتمی است اما آنچه وآن که آن مواد خام و قوه های درونی را به فعلیت و ظهور می رساند قلم است
و هرنوشته دارای سه شرط مهم یعنی دارابودن غنای باطنی و زیبایی و هنر ظاهری و ادب واخلاق سخنگویی است ، لذا به عنوان نویسنده روبه آسمان از همه عزیزان به خاطر نواقص قلم خود ودر مواردی نداشتن یکی یا همه شرایط گفته شده پوزش می طلبم
و البته برای کسانی که دغدغه معنوی دارند در ورای این شرایط مهم ترین مطلب اخلاص در کار است که کاری دشوار است و از خدای بزرگ استمداد می طلبم که خود شیرینی عمل خالصانه به ما بچشاند و یاری کند تا کاستی های ظاهری وباطنی مرتفع گردد
واز دوستان نیز خواهشمندم با خیرخواهی ونظر دهی مشفقانه حقیر را در رفع نواقص یاد شده یاری دهند نکته دیگری که در هر کاری از جمله نوشتن موید ومددکار وروحیه بخش است اقبال عام وخاص و همچنین تشویق وتایید اهل فن است
لذا در همین جا از از بزرگورانی که با نقد و نظر بر غنای روبه آسمان افزودند و همچنین عزیزان پارسی نامه و دبیر ان معزز و سایر عوامل محترم که در موارد زیادی نوشته های (روبه آسمان) را انتخاب نموده اند
که علاوه بر ارج نهادن به کار فرهنگی نشانه سعه صدر و فرهنگ شناسی آنان نیز می باشد کمال تشکر را دارم وتوفیق روزافزون آنان را از خدای متعال استمداد می کنم
وامیدوارم مشی مجله همچنان بر تحمل نظرات مختلف وفراهم کردن زمینه نقد وبرسی افکار واندیشه ها برای رسیدن به نتیجه و نظر مطلوب باشد که امیر بیان نیز فرمود :نظرات را بر هم بزنید ،(کنایه ازاین که نظرات مختلف را ببینید وبشناسید وباهم مقایسه کنید ) تا به نظر صحیح رهنمون شوید
وجمله آخر این که همواره دغدغه اصلی نویسنده مسائل علمی فرهنگی درحوزه علوم اسلامی وانسانی بوده وخواهد بود انشاالله وتلاش اصلی نیز تمرکز دراین موضوعات است گرچه گاه به خاطر اقتضائات زمان وارد مسائل سیاسی نیز می شوم
وامیدوارم در ورود به موضوعات سیاسی نیز از سیاست زدگی وحب وبغض وتعصب ویک جانبه نگری به دور باشم واز خداوند متعال عاجزانه می خواهم با هدایت وعنایت خود (روبه آسمان )را در این خدمت ناچیز ودراه بندگی خود موفق دارد
چون به مابویی رسانیدی از این سرمبند این مشک را ای رب دین
یاده مارا سخنهای رقیق تاتو را رحم آورد آن ای رفیق
حضرت زهراء علیها سلام گرچه امام و نبی نبودند اما دارای مقام شامخ ولایت بودند و در زیارت ایشان می گوییم (.فَاشهَدی اَنّی ظاهِرٌ بِوِلایَتِکِ وَ وِلایَهِ آلِ بَیتِکِ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِم اَجمَعینَ.،
(یا زهراء) گواه باش که من پایبند به ولایت تو واهل بیت تو که دردو خدا بر جمیع باد هستم )
و ولایت گوهر و باطن امامت و نبوت است و امامت و نبوت تجلی اجتماعی همان ولایت است و در واقع حضرت زهراء دارای گوهر و اصل امامت و نبوت بودند اما دراجتماع مکلف به رهبری اجتماعی نبودند
ودر مقام ولایت نیز نه تنها ولایت خاص و ویژه داشتند بلکه ولایت ایشان بر ولایت ائمه هم ولایت دارد لذا در حدیث شریف امام حسن عسکری (ع) فرمود:نحن حجه الله علی الناس و فاطمه حجه علینا ما حجت خدا بر مردمیم و فاطمه (س) حجت ماست.
(اطیب البیان ج 13 ص 235)
و در روایت دیگر امام زمان فرمود :( و فِی ابْنَةَ رَسُول الله(ص) لی أُسْوَةُ حَسَنَةً، دختر پیامبر خدا(ص) برای من الگوی نیکویی است )
( الغیبه طوسی ص286 ح 245 )
و روشن است که مقام الگو باید فراتر از مقام الگو گیرنده باشد بنابراین فاطمه علیهاسلام هم دارای باطن امامت ونبوت یعنی ولایت است وهم این ولایت بر سایر ولایت ها نیز ولایت دارد
و فاطمه علیها سلام ولی اولیاء وائمه است
نکته دیگر در باره رابطه ولایت ونعمت است که در روایات تفسیری شیعه مطرح شده که نعمتی که درقرآن ذکر شده و خداوند از آن درقیامت سئوال می کند همان ولایت است و وقتی نعمت مطلق گفته می شود همان ولایت منظور است
در تفسیر قمى به سند خود از جمیل از امام صادق (ع) روایت کرده که گفت: به آن حضرت عرضه داشتم معناى آیه" لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ" چیست؟ فرمود: این امت بازخواست مىشود از نعمت رسول اللَّه، و سپس از نعمت ائمه اهل بیتش
ترجمه المیزان ج 20 ص 605
و اما فاطمه علیها سلام که ولی اولیاء است ام و اساس نعمات است و از جمله لوازم این مطلب آن است که نعمات فرعی دیگر زمانی برای انسان نعمت خواهد بود
که متصل به نعمت اصلی یعنی ولایت باشد درواقع هویت وشخصیت هر نعمتی وابسته به اتصال آن به ولایت است .
والا اگر نعمات ظاهری از آن گوهر نعمت ها جدا شود تبدیل به نقمت خواهد شد وفاطمه زهراء علیها سلام ام ولایت واساس نعمت است بنابراین نعمات ظاهری زمانی نعمت خواهد بود که در پیوند با اعتقاد والتزام به محبت وپیروی از زهراء سلام الله علیها باشد .
لذا در قرآن کریم به حضرت زهراء کوثر اطلاق شده (انا اعطیناک الکوثر ) کوثر یعنی خیر کثیر وکوثر در مقابل تکاثر است کسی که به ظاهر نعمات دلبسته است
به تکاثر می افتد وحرص و ولع درطلب نعمت های دنیوی روح وروان اورا مضطرب ومتلاشی وهلاک می کند وآن که به باطن نعمات اعتقاد دارد بهره گیری از نعمات ظاهری هم برای او برکت خواهد داشت.
درواقع آنکه به نعمات مستقل می نگرد واز باطن بی خبر است درصدد جمع آوری همین ظواهر است اما آنکه نعمت اصیل واصل نعمت را شناخته درپی آن اصل است نه این ظاهر ودرارتباط و اعتقاد ومحبت به صاحبان ولایت قلبش آرام می گیرد
وقلبش دائم از فیض کوثر ولایت برخوردار است ولذا حرص و ولعی در تصاحب نعمات ظاهری ندارد وبه تکاثر نمی افتدبلکه به کان کوثر متصل است ودلش از چشمه کوثر سیراب می شود
وامت پیامبر هم از روزی که بر ام ولایت وعصاره وباطن نعمات جفا کرد در اضطراب واختلاف وسردرگمی وگمراهی افتاد وتازمانی که نادمانه توبه نکند وبه در خانه فاطمه زهراء پناه نیاورد وجبران مافات نکند همچنان دچار نقمات است
پس راز ورمز تنعم وبرکت وخیر در کوثر فاطمی نهفته است وسرچشمه حیات طیبه آن جاست وجهان اسلام برای تجدید حیات و ورود در ساحت حیات طیبه باید به محبت وولایت زهرای اطهر ملتزم گردد .
در روایات شیعه کوثردر آِیه شریفه (انا اعطیناک الکوثر ) به فاطمه سلام الله علیها تفسیر شده است اما چرا به حضرت زهرا کوثر گفته شده ؟ ومعنی دقیق کوثر از نگاه قرآن چیست ؟
به نظر می رسد با تأمل درآیات دیگر به جواب روشنی دراین باره رسید اولا کوثر در لغت یعنی خیر کثیر ودر قرآن در سوره بقره مصداق بارز خیر کثیر حکمت معرفی شد ه است
(وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثیراً وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ (269)بقره به هرکه حکمت داده شد درواقع خیر کثیر به عطا شد ه است )
،بنابراین از دید قرآن کوثر می شود حکمت اما حکمت به چه معناست در سوره اسراء بعد از طرح برخی احکام ومعارف اسلامی واشاره به تاویل وباطن آنها
از جمله میانه روی در انفاق ،نزدیک نشدن به زنا ،دوری ازقتل ،نامید نشدن ازخدا ، عدالت در خرید فروش ،عدم پیروی از جهل و مواردی دیگر آمده است
( ذلِکَ مِمَّا أَوْحى إِلَیْکَ رَبُّکَ مِنَ الْحِکْمَةِ،آن از حکمت است که به تو وحی کرد پروردگارت 39/اسراء) بنابراین اصل رعایت حدود واحکام الهی و درک حقیقت وباطن آنها مصداق حکمت شمرده شده است
واین یعنی درک احکام وعمل به انها همان حکمت است که می توان آن را به حکمت عملی ونظری تقسیم کرد حال نسبت حضرت زهراء با این حکمت چیست ؟ وقتی مصداق کوثر از طرفی حکمت شد
واز طرف دیگر حضرت زهرا بنابراین وجود مقدس ایشان همان عینیت حکمت خواهد شد همان طور که درباره امام علی (ع)می گوییم عینیت عدالت است فاطمه تجلی انسانی وزنده حکمت است
به بیان دیگر به پیامبر اکرم دو هدیه گرانبها عطا شد ه است یکی کتاب که قرآن است ودیگری حکمت که فاطمه است
و قرآن حاوی وحامل احکام الهی است وفاطمه حامل علم به کتاب که همان حکمت است وفهم وایمان به قرآن بدون لحاظ باطن وحکمت آن ناممکن است
وشاید سر این که امام معصوم فرمود: ما حجت برخلق هستیم وفاطمه حجت برما * همین است یعنی مادلیل راه مردم هستیم
وفاطمه دلیل راه ما، خود ائمه هم که مفسر وشارح قرآن هستند علم خود رامدیون وجود مقدس فاطمه هستند
وگویی هریک تجلی از وجود فاطمه هستند ودینی که پیامبر آورد با علم وحکمت حفظ میشود وحامل این حکمت وعلم فاطمه وفرزندان اوهستند واینکه در پایان سوره کوثر فرمود ان شانئک هو الابتر اشاره به دو معنا دارد
یکی این که شماتت کنند ه تو ای پیامبر نسلش بریده خواهد شد ودیگر این که دشمن تو راهش ابتر خواهد بود اما راه وسیره ودین تو با علم وحکمتی که به فاطمه وذریه فاطمه داده شد ه است تا قیامت حفظ خواهد شد
*اطیب البیان ج 13 ص 235