سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قبل از این که غرب و تمدنش وارد زندگی مان شود زندگیها رنگ و بوی طبیعی داشت درکنار طبیعت بود و وابسته به طبیعت  طبیعتی که مخلوق بکر الهی است از چشمه ها و جویبارها آب می گرفتیم از درختان میوه می چیدیم دردامن کوهساران جان خود را جلا می دادیم

 طبیعت هم ،طبیعی برایمان جلوه گری می کرد زمستانمان زمستان بود پربرف و باشکوه وتابستانمان هم تابستان بود پرثمر و پرجمال و جلال، زندگیمان هم فطری و الهی و دوست داشتنی بود

 شب ها زود می خوابیدیم وسحر خیز بودیم ،چست وچابک وچالاک و پرتلاش وسخت کوش و البته قانع وشکرگذار ،ساعت زندگیمان خورشید خدابود و اوقات را با اندازه سایه ها می فهمیدیم همه چیز برایمان معنا و زیبایی و شکوه داشت

 صبح را با طلوع آفتاب و وقت به صحرارفتن گله آغاز می کردیم و غروب را با بلند شدن سایه ها و رفتن خورشید درپس کوهها با جان حس می کردیم و لذت شب را با صدای جیرجیرک ها و آبشارها و رودخانه ها و نور مهتابی که  بر خانه ها می تابید می چشیدیم 

 بین ما و مام ما طبیعت فاصله نبود ، میان ما و خدا ی درخت و جنگل وانسان و طبیعت هم فاصله ها کم بود، موسیقی دلهایمان صدای دل انگیز شرشر آب و چکاوک دلنشین پرندگان بود هیچ کس احساس غربت نمی کرد همه جا جای آرامش وزندگی ومعنا بود

 اما امان از وقتی که سایه سرد و بی روح غرب بر زندگیهامان افتاد  کم کم و یلکه یکباره گویی همه چیزمان همه زندگی و شور و شوق و زیباییهایمان از رمق افتاد دیگر زمان را باطلوع وغروب خورشید نمی شناختیم

 دیگر اصلا خورشیدرا نمی دیدیم آن قدر گرفتار خود و اسیردر خانه های کوچک و آهنی خود گشته بودیم که دیگر فرصت سر به آسمان کردن نداشتیم به جای کوه و درخت وآب وآبشار آهن و دود اطرافمان را پرکرد

 و کم کم دلهایمان نیز آهنی شد سرد و بی روح، غذاهایمان مصنوعی و تنفسمان مسموم شد ،رستوران و کافی شاب  جای باغ و دشت وجنگل وکوه را گرفت آسمان وآفتاب و مهتاب مان شد صفحه تلویزیون و کامپیوتر و موبایل و روزبه روز جداتر و رهاتر از اصل واساس خود گشتیم

ابتدا  زندگیمان صنعتی شد و غذایمان مصنوعی وبعد زندگی فراصنعتی  و فضای زندگیمان همه مجازی براستی  به کجاداریم می رویم؟ ازدامن طبیعت به زندان صنعت افتادیم و حال درچاه مجاز گرفتار گشته ایم!

 دیگر نه تنها از حقایق آسمانی  فاصله گرفته ایم بلکه بین ماو واقعیات  زمینی هم حجاب ها زده اند! همه سحر شده ایم دنیا و زندگی و حتی خود را از چشم جادوگران زمان می بینیم ،مسحور تکنیک و پست مدرنیته و این نه تشبیه و مجاز گویی که عین حقیقت و وصف حالمان است

 مگر سحر چه می کند ؟غیرازآن که باطل و فریب را حق جلوه می دهد غیر ازآن که انسان را دربرابر خود و سرشت وسرنوشتش خنثی و بی تحرک و سر د و سر و سست می کند و مگر ابزار وارباب ابزار زمان با چشم ودل ما همین را نکرده اند؟

 ساعتها پای اوهام و خیالاتی که با ترفند و شعبده تکنیک و سینما وامثالهم فراهم شده می نشینیم وآن چنان مات ومبهوت ابزار هستیم که گویی تمام رسالت انسانی ما همین است ،اعتکاف د ربرابر بتهای مدرن غرب وتکنیک ،خدایا سحرجدید و ابزارش با روح وجان و دین و دنیای ما چه می کنند ؟

ای خدای موسی (ع) و محمد(ص) از دست ساحران زمان به تو پناه می بریم ما را از این منجلاب مجلل بیرون کش که دیگر نای نفس هم نمانده است  !






تاریخ : شنبه 92/11/26 | 2:58 صبح | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

چندی پیش نقدی در دو قسمت درباره  نظریه رویاهای رسولانه آقای سروش ارائه کردیم وحال  به بخش سوم نقد که ناظر به بخش سوم نظریه وادله پردازی  ایشان است می پردازیم

 آقای سروش در ادامه برای توجیه نظر خود درباب خواب بودن وحی پیامبر اکرم (ص) به  ادعای دیگر ی تحت عنوان  تناقض های قرآنی اشاره می کند ومی گوید :

(در قرآن، خدا چنان از لابه لای حوادث می درخشد و جا را چنان بر اسباب طبیعی تنگ می کند و پیوندهایی چنان ناآشنا و ناآزموده میان حوادث برقرار می کند و صحنه هایی چنان غریب و خلاف عادت می آراید که از آن ها جز در رؤیا نشانی نمی توان یافت)

 ومدعی می شود  که  قرآن حاوی  قضایای پارادوکسیکال و دارای تناقض است  وشواهدی از معجزات وکرامات پیامبران وهمچنین احوالات معاد  می آورد :

(پیامبری که تختش بر باد می رود )سلیمان(، ملکه یی که تختش به طرفه العینی نزد سلیمان حاضر می شود )سبا(، گناهی که بنیاد قومی را برباد می دهد )هود(، فرشتگانی که شهری را زیر و زبر می کنند )لوط و...

 (درتصاویر سوره ی مکی تکویر روزرستاخیز باحوادثی چون کسوف خورشید وپراکندگی ستارگان ورها شدن شتران وحشروحوش وآتش گرفتن دریاها  روییدن گیاهی در دل آتش، با شکوفه هایی مانند کلّه شیاطین، فراتر از همه ی عادات ذهنی و نمودهای رؤیایی می رود)

 بعد چنین نتیجه می گیرد  :

(پارادوکس ها و تناقض ها، لازمه ی حضرت خیال و عالم خواب و زبان رؤیایند و آنچه در بیداری ناشدنی و ناسازگار می نماید، در خواب، سازگار و شدنی است. ) و از نظر ایشان راه حل این تضادها و تناقض ها آن است که بگوییم که زبان قرآن زبان خواب است نه بیداری 

اما ایرادات متعدد وجدی بر ادعا ودلیل تراشی نویسنده وجوددارد که به برخی اشاره می کنیم

1- درهم آمیختن انواع مختلف از آیات قرآن که هرکدام درمرتبه وسطح وفضای خاص به خود است وبرهمه حکم واحد راندن اولین خبط ایشان است نویسنده دربرشمردن به خیال خود  تناقض ها ویا تضادها بیان های مختلف قرآن که برخی مربوط به فضای دنیاست

 برخی مربوط به آخرت ومعاد برخی مربوط به اعجاز وبرخی بیان کرامات انبیاء است همه را درهم می آمیزد او  گلستان شدن آتش برابراهیم که اعجازی الهی است و حرکت تخت سلیمان که کرامتی نبوی  است

و  آتش گرفتن دریا در رستاخیز که اعجاز وقدرت نمایی ویژه خداوند درعالمی متفاوت از دنیا است و خطاب خداوند متعال به پیامبر اکرم دردنیاکه  فرمود:مارمیت اذرمیت  تو تیر نیافکندی وقتی تو تیر افکندی )،که نکته ای باطن بینانه و عارفانه است

  همه را باهم مخلوط کرده وبر همه یک حکم می کند ومدعی تناقض ویا تضاد دراین موارد می شود واز اولین وبدیهی ترین نکته تحقیق غفلت می ورزد که همه این بیانات دریک سطح وبعد وفضا نیستند و هرکدام حکم و دلیل خاص خود را دارد

2- درهم آمیختگی و طرح ادعاهای بی ربط  با مدعای اصلی (تناقض درقرآن ) علاوه بر مثالها در بیان کیفیت تضاد ویا تناقض نیز مشهود است به گونه ای که نویسنده دربیان تناقض ها گاه نفی ظاهری علیت گاه اختلاف بین معتزله واشاعره درفهم آیات را شاهد می آورد که ربطی به مدعای اصلی (تناقض درقرآن ) ندارند

این که  قرآن نظام علیت را قبول دارد یانه ؟مساله ای جدا ومتفاوت از بحث تناقض است همچنین این که دو طایفه از متکلمان اسلامی دو برداشت متضاد از آیات قرآن نموده اند نیز دلیلی بر وجود تضاد قرآنی نیست

وچرا ایشان در زمینه دعوای جبرواختیار به تفسیر ائمه علیهم السلام توجه ندارند که با لحاظ هردو بخش آیات قرآن درباره جبر واختیار به حل مساله پرداخته ونظریه بین الامرین را مطرح نموده اند

3- مشکل اساسی دیگر در ادله ایشان این است که ادعای جدیدی را به عنوان دلیل برای ادعای قبل آورده اند ادعای اصلی ایشان این است که( زبان قرآن زبان خواب است )وبراین ادعا این گونه دلیل می آورد که چون درقرآن تضاد وتناقض هست پس زبان آن زبان خواب است

اما این خود ادعای دیگری بدون دلیل است است  به ایشان باید گفت اولا تناقض وتضاد با شرایط منطقی آن را درقرآن  اثبات کنید بعد آن  را دلیل یا شاهد ادعای دیگری  قرار دهید  درحالی که شما هیچ دلیل متقنی  براین که درقرآن تضاد  وتناقض واقعی نه تضاد وتناقض ظاهری وادعایی وجود دارد،نیاورده اید

حصول تضاد وتناقض دارای شرایط خاص خود از جمله وحدت زمان و مکان وجهت و موضوع است و اگربه  شیوه استدلال شما  که به شرایط تناقض وتضاد پایبند نیستید  بخواهیم عمل کنیم

علاوه برقرآن می توان ادعای تضاد درتکوین هم کرد ! چراکه شب و روز و سیاه و سفید در عالم وجوددارند ! درحالی که مبتدی منطق و فلسفه نیز می داند که تضاد یا تناقض دارای شرایط مختلف است وبا دید ظاهری وسطحی وبدون لحاظ شرایط نمی توان حکم به تضاد وتناقض که از محالات عقلی هستند نمود

در مثالهایی هم که زده اید درهیچکدام شرایط منطقی تضاد یا تناقض وجودندارد فرضادر آیه ای که فرمود :(مارمیت اذرمیت تو تیر نیافکندی وقتی تو تیرافکندی ) هرکدام ناظربه سطحی از وجود وفاعلیت هستند ، خداوند وپیامبر اکرم دو فاعل در عرض هم نیستند بلکه درطول هم هستند

و پیامبر در مرتبه زمینی فاعل است وتیرافکن امادرمرتبه بالاتر وعالی این قدرت خداوند است که فاعل است پس فاعلیت پیامبر درمرتبه ای(وموضوعی ) اثبات و درمرتبه دیگر (وموضوعی دیگر) نفی می شود واین کجایش تضاد است ؟

مثالی را برای روشن شدن بحث می زنم وقتی دست کسی دری را باز می کند هم می توان گفت دست دررا باز کرد وهم می توان گفت دست باز نکرد بلکه اراده شخص عامل وفاعل فعل بود و هرکدام از دو جمله اشاره به مرتبه ای باشد  

درمرتبه ظاهری فعل از آن دست است امادرمرتبه باطنی فعل از آن اراده شخص است والبته این هادرطول هم هستند ومنافی یکدیگر نیستند وتضادی هم نیست

 و درباره نفی علیتی هم  که با استناد به معجزات مطرح کرده اید باید گفت که براستی آیا شما  معجزات وکرامات را که که درآنها علیتی فراتر از علیت مادی برآنها حاکم است منافی قانون علیت می دانید؟ هر نو اندیشی می داند که معجزه نفی علیت نمی کند بلکه تسریع در علت می کند وزمان وقوع را سرعت می بخشد

 فرضا اگر چوبی در حالت عادی بخواهد مارشود سالها وگاه قرنها ممکن است طول بکشد خداوند قادر این زمان را کوتاه می کند ودرآنی رخ می دهد که واسطه ها حذف نمی شوند بلکه سرعت دروقوع پیدامی کنند

اگر قیاس شما را بخواهیم لحاظ کنیم باید این تشکیکات را دراختراعات جدید بشری نیز بکنیم سرعت انتقال با امواج که قابل قیاس با انتقالهای دیگر نیست آیا نفی علیت می کند یا سرعت به علیت می بخشد

و آیا  این که شما یا اعجاز را قبول ندارید ویا برایتان قابل فهم نیست ، دلیل ومجوزی  می شود که قرآن را متهم به رویایی بودن بکنید؟! درقرآن علاوه براین معارف مطالب بلنددیگر غیبی وغیرغیبی نیز طرح شده که فهم ودرک آنها به سهولت امکان ندارد

واما این ها نه دلیل رویایی بودن که نشانه متعالی وغنی بودن معارف آن است روشن است قرآنی که اگر برکوه نازل می شد آن را متلاشی می کرد(لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا متصدعا )

 وقتی بر ذهن و فهم قاصر ماارائه شود ممکن است تناقض وتضادنماباشد اما این ناشی از ضعف ماست نه نقص یا رویایی بودن قرآن  والبته راه فهم معانی بلند بسته نیست و راسخون درعلم  که خود را ازبند پندار رهانیده اند به مراتبی از فهم جامع معانی قرآن می رسند

وسئوالی که از نویسنده باید کرد این که جای ایمان دراین جا چه می شود؟ آقای سروش را به مباحثی که خود سالهای قبل در شرح نامه حضرت علی به امام حسن علیهما السلام در  نهج البلاغه مطرح کرده اند ارجاع می دهم

که بدرستی  آنجا می گویند به این مضمون که ( به برخی معارف باید ایمان آورد ولو درفهم ظاهری ما نگنجد وخصوصیت دینداری همین است که اعتراف به جهل خود کنیم واگر باطن وحقیقت مساله ای را نفهمیدیم با اعتراف مومنانه ومتواضعانه آن را بر نقص خود حمل کنیم)

آیا ایشان از آن سخنان عدول کرده وجایگاه ونقش ایمان را ازیاد برده اندوبه  کشف جدید خواب بودن قرآن  رسیده اند ؟براستی این کشف، خواب پریشان  است یا آن کتاب آسمانی  ومتین ؟

درباره حوادث قیامت هم که تجلی قدرت ویژه وظهور حق آن هم  درعالمی متفاوت از دنیاست نیز  روشن است که فضای قیامت وقوانین وقواعد آن غیر از قواعد دنیوی است که  فرمود (یوم تبدل الارض غیر الارض)، زمین به غیر زمین (فعلی ) مبدل می شود ) ابراهیم /44 و درباره آن باید متناسب با آن عالم سخن گفت

وقیاس آن با این دنیا  وکشف تناقض وتضاد ازآن بر طبق تعریف این جهانی که البته تازه برآن هم دلیلی ارائه نمی شود ، دوراز روحیه تحقیق واندیشه ورزی است

nqd rwy?y rswl?nh 3

Cash recently presented in two parts Theory of Dreams Rsvlanh Mr. Soroush and now we have the third part of the criticism relates to the third part deals with the theory of their processing Vadlh

 
Mr. Soroush went on to justify his opinion about the dreams of revelation, the Prophet (PBUH ) as a contradiction to the claims of the Qur"an is trying to say:

( In the Qur"an , God shines so amidst the events that take place on a normal rig is tight and so unfamiliar and clumsy links between events and builds a strange habit ; He is arranging scenes so that it is only a dream could not display )

 
Vmdy is that the Koran contains contradictory and paradoxical cases is the evidence of the miracles of the prophets Vkramat Resurrection Council will also :

( Wind is a prophet in his bed ) , Sulaiman ( Solomon, Queen Yi in his bed with his eyes and the way it is now ) Sheba ( sin which will destroy the racial basis ) Hood ( urban angels who are reeling ) Lot and ...



 
( The Meccan sura Drtsavyr Tkvyr Rvzrstakhyz Bahvadsy the eclipse of the sun Vprakndgy Vrha stars camels Vhshrvhvsh Vatsh plant grow in the heart of the seas catch fire, with blooming ox- like head , beyond all mental habits and dream symbols are )

 
Then concluded :

( Paradoxes and contradictions, requires imagination and the world of his dreams , and languages ??Rvyaynd and what is incompatible nonrenewable waking , sleeping , consistent and doable. ) And the solution of the conflicts and contradictions that they say that language is the language of the Quran not gotten sleep

However, several discrepancies Wagdi on the claim that there is some point to subsidize shaving author

1 - Drmrtbh combination of different types of verses , each level has its own conference space Vbrhmh shall drive his boner is the first author Drbrshmrdn your imagination inconsistencies or contradictions in the Koran, the expression of some of the world"s space

 
Some to everlasting life and some to express greatness Vmad some miracle of all the Prophets , he mixes Golestan fire Brabrahym the divine miracle and prophetic dignity of the throne of Solomon.

And ignite the miraculous resurrection of sea power in the world is a different view of the world of God and the call of God to the Prophet Drdnyakh said: Marmite Azrmyt July Nyafkndy you when you cast the beam ) , the point inside the realistic and mystical

  
All the Weber mix all these cases, a verdict that is contrary to or inconsistent Vmdy from the first Vbdyhy research neglects the fact that all these statements are in one area and space after each sentence , and the reason has its

which related to the basic argument ( contradicting Drqran ) do not

The PATH system accepts the Qur"an succeed issue Vmtfavt separate discussion of the two parties contradict Islamic theologians are two opposing perceptions of conflict of Quranic verses have also found no evidence


Why they fight Jbrvakhtyar interpretation of Imams al have noted that in both verses focused on solving algebra Vnzryh Vakhtyar to have raised between Alamryn

its language is sleeping

Vadayy there, have not


Vtnaqz conflict with its own conditions of achieving the unity of time and space to ride and is subject Agrbh your argument that contradict the conditions are not complied Vtzad want to act

Brqran can be claimed in addition to the conflict Drtkvyn ! There are black and white, night and day , because the world ! While novice knows that conflict or contradict logic and philosophy in different situations and with visual acuity level , without regard to conflict situation can not be ruled Vtnaqz which are impossible to be rational


Examples that have been in conflict or inconsistent Drhychkdam logical conditions exist Frzadr a verse saying: ( Marmite Azrmyt July Nyafkndy you when you Tyrafkndy ) Nazrbh each level there are Vfalyt , the Holy Prophet of Allah, are not within the span of two subjects are

Holy Land and the order is subject Vtyrafkn sumptuous Amadrmrtbh higher power is God who is the subject of subjectivity Drmrtbh Prophet ( subject ) of proven Drmrtbh other ( another subject ) is negated and this contradicts Kjaysh ?



Drmrtbh apparent actuality it is the inner act of will, a person Amadrmrtbh are Hadrtvl course, this is not Vtzady Vmnafy are not

 
And on causal rejection citing the miracles that have brought you to the truly miraculous Vkramat the causal chemists ignored the law of causality governs them beyond the physical path you know? Each knows that the miracle of new thinking does not negate causation will expedite the cause and time of occurrence of speeding

 

If you want to compare the new human Drakhtraat we must do this Tshkykat the transmission speed of the waves is comparable with other transfers you would deny causality , or fast path

And whether you have or you do not understand or accept the miracle , the Quran because it is please inform the accused of the sky do? ! Furthermore Drqran occult sciences Blnddygr content Vghyrghyby also designed to facilitate the comprehension and understanding is not possible

But the reasons for this are not envision that the Supreme National averages conceal multiple signs of Education, it is clear that if the Quran was revealed to Brkvh it would collapse ( Le Anzlna however Jebel Ali al Lrayth Khasha Mtsda )

 

Vsyvaly that the author believes to be here , what is this place ? In his earlier years , Mr. Soroush to the issues described in the letter to Imam Ali , Imam Hassan al Lyhma nahj I have proposed referral

As well say that this theme ( believed to be some education though our outward Drfhm Ngnjd Vkhsvsyt same religion that we admit their ignorance , if they understood the inner truth of the confession Vmtvazanh faithfully to carry it on your handicap )

He remarks that they have betrayed the faith Vjaygah mind the role of the Qur"an have been sleeping Andvbh new discovery ? Really explore, sleep , or it Vmtyn scripture ?

Vzhvr manifestation of the power of judgment about events that are different from the world of the world, it is clear that the area code .. Resurrection of the rules and regulations that the said secular ( non- ard ard transfer Kippur ) , except for the ground floor ( current ) becomes ) E / 44 and it is appropriate to speak of the universe

The paradox of this world its measurements Vkshf it Vtzad global definition of the new course aims to provide the reason is not far behind the spirit of tillage Vandyshh

 

 






تاریخ : چهارشنبه 92/11/23 | 10:33 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

درباره حجاب وفلسفه آن ومزایای آن برای فرد وجامعه زیاد سخن گفته شده است وبه این موضوع از دید اخلاقی وعفت ، اجتماعی وسلامت جامعه پرداخته شده که درجای خود صحیح است امادراین نوشته تلاش می شود از زاویه دیگر به مساله حجاب نگریسته شود

 بعدی که به نظر می رسد اساسی تر از ابعاد دیگر است وفلسفه اولی واصلی حجاب در آن نهفته است وآن موضوع رازداری وراز بانی در حجاب است در توضیح بحث باید گفت که حجاب علاوه بر آن که حیات اخلاقی وعفت فردی وعمومی را تضمین می کند عنصر اساسی در شخصیت زن را نیز محفوظ می دارد

 وآن راز آلودی این شخصیت است زن در نظام خلقت جلوه معشوقیت است وعشق وراز همراه وهم پیمان هم هستند ودرجایی که رازی نباشد عشقی نیز نخواهد بود وزمانی این معشوقیت پایدار می ماند که توام با راز باشد وحجاب ضامن حفظ راز آلودی زن است

ودنیای جدید که به خیال خود می خواهد از عالم وآدم راز زدایی کند خودرا به انحطاط می کشاند انسان وجهان بدون راز دنیایی بی روح وبی عشق وبی تعالی وطراوت خواهد بود درباره زن هم اتفاق تلخ وتاسف باری که در ذیل پروژه راز زدایی رخ داده گرفتن حجاب از اوست

 تا موجودی که طروات ولطافت وجذابیت وخواستنی بودنش وابستگی تام وتمام به پرده پوشی وراز آلودی دارد اساس گوهر وجودی خود را از دست بدهد زنی که در عا لم نقش معشوق به او داده شده است

                در کار گلاب وگل حکم ازلی این بود               کاین شاهد بازاری وآن پرده نشین باشد

واو با کنار گذاشتن حجاب درواقع مقام وموقعیت ممتاز خودرا در معرض اضمحلال ونابودی قرار می دهدو زنی که پرده دری می کند وشاهد بازار می شود اولین ضرر و زیان را به شخصیت ذاتی خود می زند وجذابیت وقداست  و معشوقیت خود را از دست می دهد

و البته در ازایش هیچ چیز هم بدست نمی آورد عالم بر اساس عدل وحکمت بی نظیر الهی بنا شده است وتخلف از قانون وسنت های تکوینی جزء خسران خاطی را به دنبال نمی آورد .

درواقع زن یک زیبایی ظاهری دارد که با کشف حجاب آن را در دید عموم می گذارد ویک زیبایی باطنی که همان راز آلود بودن اوست و قوام ودوام ومطلوبیت  زیبایی ظاهری نیز در پیوند به آن زیبایی باطنی است لذا حتی دردنیای امروز نیز اکثرا مردان زنی را برای زندگی ونه هوس رانی انتخاب می کنند که دارای زیبایی باطنی وراز داری وپرده پوشی باشد

بنابراین زنان حتی به خاطر حفظ موقعیت ومنزلت ودلربایی وجذابیت خود هم شده باید حامی وحافظ حجاب باشند حجابی که اورا همچنان راز آلود ومقدس ودور از دستبرد نشان می دهد

واین که در آیه شریفه فرمود زنان حجاب را مراعات کنند تا شناخته شوند مورد آزار قرار نگیرند شاید به معنای مهمی از شناخت اشاره دارد که همان شناخته شدن به عنوان زن حقیقی است زنی که موقعیت معشوقی وراز آلودی  خود را از دست نداده است

یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى‏ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً ،

اى پیغمبر (گرامى) با زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را به چادر فرو پوشند، که این کار براى اینکه آنها  شناخته شوند تا از تعرض و جسارت (هوس‏رانان) آزار نکشند بسیار نزدیکتر است و خدا (در حق خلق) بسیار آمرزنده و مهربان است. ( احزاب /59)

 

 

 






تاریخ : چهارشنبه 92/11/23 | 3:14 صبح | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

دربخش سوم وآخرین قسمت نقد حال به موضوع اجتهاد درمفاهیم انقلاب می پردازیم همان  طورکه می دانیم اجتهاد از افتخارات مکتب شیعه است وباز بودن راه اجتهاد راهی که ائمه اطهار برروی مومنان گشودند تضمین گر حیات وبقای دائمی مکتب ودین است

وهمان طور که احکام وفقه وقوانین اسلام به اجتهاد مدام وزنده محتاج است همین موضوع درباره انقلاب اسلامی ومفاهیم آن نیز جاری است وحفظ طراوت وسرزندگی وپویایی انقلاب اسلامی وابسته به اجتهاد عالمانه وزمان شناسانه است

اجتهاد سیاسی وانقلابی ودینی در مفاهیم انقلاب آن را از درتاریخ ماندن مصون می دارد وهمواره انقلاب اسلامی را به عنوان مکتب وآیینی زنده وروبه رشد ومطابق زمان ومکان ارائه می کند در مقابل اجتهادانقلابی  ارتجاع وتحجر قرار دارند

که با جمود دربرخی ظواهر ومیدان ندادن به عقل برای اتخاذ روشهای متناسب بازمان ومکان خواسته ویا ناخواسته درصدد بیرون کردن انقلاب از صحنه زمان است البته اجتهاد نیز باید با رعایت شئون آن وعالمانه وبا متد شناخته شده باشد 

اجتهاد انقلابی  درزمان خود حضرت امام به عنوان معمار انقلاب پایه گذاری شد وایشان بعداز حدود یک دهه بعداز پیروزی انقلاب اسلامی با انجام اصلاحاتی درقانون اساسی وهمچنین تاسیس وبنا گذاری مجمع تشخیص مصلحت راه اجتهاد را در مفاهیم وقوانین جمهوری اسلامی گشودند وباآن شجاعت علمی وعملی  وزمان شناسی کم نظیر خود راهی گشودند

که  درصورت عمل عالمانه به آن می تواند تا ابد تضمین گر پویایی وحیات وسرزندگی جمهوری اسلامی باشد  اجتهاد انقلابی که ریشه در اجتهاد فقاهتی دارد می کوشد که همواره زمان ومکان وشرایط رابا چشم باز رصد کند

وبا تکیه بر مبانی انقلاب اسلامی روش های مطابق زمان را برای پیشبرد کشور وانقلاب در پیش گیرد واز جمله استراتژی های دشمنان انقلاب مانع تراشی دربرابر این اجتهاد است که غالبا با آلت دست قرار دادن متحجران وظاهر گریان نقشه خودرا به اجرا می گذارند

دشمنان با خط دهی وحمایت پیچده وپنهان از افراطیون ظاهر گرا هرنوع تغییر وتطبیق با زمان را به معنای عدول از انقلاب معنا می کنند تا راه حرکت انقلاب را ببندند وبا هرچه تند تر کردن مواضع موجب انزوای انقلاب را فراهم کنند

اتفاقی که براحتی در برخی انقلاب ها چون انقلاب اخیر مصر رخ داد وانقلابیون با افتادن دردام تحجر وتنگ نظری وانحصار طلبی به سادگی وسهولت انقلاب خودرا دراختیار دشمنان خود قرار دادند

وازآنجا که اجتهاد انقلابی ریشه در اجتهاد فقهی دارد وبه نوعی از آن تغذیه فکری می کند تلاش دیگر دشمن بدنام کردن وتخریب استوانه های اجتهاد و روحانیت و مرجعیت دینی است تلاشی که با فراز و نشیب از اول انقلاب تا کنون از سوی دشمنان دنبال می شده است

و درسالهای گذشته متاسفانه این خط دربدنه اجرایی نیز نفوذ یافت و  دولت قبل را به  تقابل و تخریب  روحانیت ومرجعیت سوق داد والبته در انتخابات اخیر مردم با رای به یک روحانی انقلابی  یک بار دیگر پشتیبانی خودرا از روحانیت اصیل وانقلابی وعالم وزمان شناس اعلام نمودند ونقشه دشمنان را نقش برآب کردند






تاریخ : سه شنبه 92/11/22 | 1:41 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

درنوشته قبل اشاره شد که درکنار تجلیل از انقلاب باید به تحلیل هم پرداخت وهمواره وضعیت زمان را با ارمانها واهداف انقلاب اسلامی سنجید ودرصدد رفع نواقص واشتباهات بود ودربحث قبل به موضوع حضور مرم پرداختیم

 درادامه به موضوع  مهم دیگری تحت عنوان( تبیین اصول  وشعارهای انقلاب) می پردازیم همان طور که می دانیم در انقلاب اسلامی چند رکن اساسی وجوددارد که عبارتند از جمهوریت، اسلامیت، استقلال وآزادی که در راهپیمایی های سال پنجاه وهفت باعنوان وشعار استقلال آزادی جمهوری اسلامی از آنها یاد می شد

این شعارها که اصول انقلاب اسلامی قرار گرفتند مثل اضلاع مثلثی هستند که قوام یک مثلث بر همه این هاست ودر نبود یکی، اصل آن دچار خلاء وخلل جدی می شود وبه نوعی هرکدام تضمین گر دیگری است

 استقلال وآزادی وجمهوری اسلامی ارکان یک نظام هستند ونبود ویا کمرنگ شدن هربعد زیانش تنها به یک  بعد خلاصه نمی شود بلکه کل مجموعه را تحت شعاع قرار می دهد استقلال بی آزادی به اقتدار گرایی واستبدد وآزادی بی استقلال به وابستگی واین دو بدون اسلام وجمهوریت به بی هویتی وانحراف خواهد انجامید 

 وبرای تحقق همه ارکان واجرای اساسی آنها ابتدا به نظریه پردازی عمیق وعالمانه باید پرداخته شود مفاهیمی چون آزادی اسلامی، جمهوریت توام با دین داری واستقلال همه جانبه باید تبیین شود که متاسفانه دراین سالها از نظر فکری  دراین زمینه کوتاهی  شده

 وماهنوز تعاریف درست وروشنی از آزادی اسلامی وامثال آن نداریم وحدومرز ها دربسیاری از این گونه مفاهیم نامشخص است لذا هر کس وجریانی به خود اجازه می دهد که از دید خود آنهارا تحلیل کند درعمل هم به دلائل مختلف  توجه افراطی به یک بعد ابعاد دیگررا به فراموشی رانده است

 چه از جانب جناح ها وچه متفکران وچه برخی ارگان های نظام، اصول گرایان با تکیه بر اسلام واستقلال از ازادی وجمهوریت غافل گشته اند اصلاح طلبان با پرداختن به ازادی وجمهوریت به استقلال واسلامیت کم اعتنایی کرده اند

برخی عالمان با قرالئتی انحصاری وتنگ نظرانه از حکومت دینی نقش مردم را کمرنگ وخنثی دیده اند وروشنفکرانی بافراموش کردن بعد دینی فقط بر جمهوریت ومردم سالاری پای فشرده اند

 وهمه این ها افراط وتفریطهادر نهایت به اساس انقلاب که بر مبنای عقلانیت ودینداری تومان مردم سالاری ودین خواهی بنا شده ضربه زده است وتازمانی که اجماعی علمی وفکری وفرهنگی که البته از مشورت وهم فکری واحترام به نظرات همدیگر اتفاق می افتد فراهم نشود

 وجناح ها وصاحب نظران به تعاریفی متفق علیه نرسند ودائم بر طبل اختلاف بزنند به جایی نخواهیم رسید لذاست که همواره شاهد حاکمیت جریانات تک بعدی خواهیم بود که حاصل افراط وتفریط قبل است

 وانتخاب دولت ها ونماینده ها بیش از آن که به خاطر اقبال به آن جریان باشد بیشتر برای دفع جریانی دیگر وخسته شدن از جریان افراطی یا تفریطی قبل خواهد بود واقعیت این است که ما امروز وهرزمان بیش از پیشرفت علمی وتکنولوژی به رشد اجتماعی ورسیدن به تعادل فکری وفراهم شدن بنیان های فکری درزمینه اصول انقلاب اسلامی نیازمندیم

 انقلاب اسلامی حیات نو وجدیدی به ملت داد که هم باسنت هم با تجدد متفاوت است این حیات وهویت جمعی نو باید ابتدا بدرستی وواقع بینانه وهمه جانبه وعالمانه تبیین شود وعلاوه بر تبیین مورد اتفاق بین نخبگان ومردم قرار گیرد

 وتازمانی که چنین امری به تمامه وکمال رخ نداده ماهمواره دچار افراط وتفریط ها وحذف وطردها واز بین بردن سرمایه ها خواهیم بود والبته خواسته اصلی دشمن نیز همین است که فرصت وزمینه این امر را ازما بگیرد

 وما نتوانیم بین نخبگان ابتدا ومردم در مرتبه بعد یک هماهنگی وهمفکری جمعی وتوافق اصولی بر اصول انقلاب را پیداکنیم وبادامن زدن به اختلافات وتقابلات نیروی خودرا در حذف وطرد وتخریب یکدیگر به کار بریم






تاریخ : دوشنبه 92/11/21 | 7:12 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()
<   <<   61   62   63   64   65   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.