درنوشته قبل در نقد ادعای رویا ء بودن قرآن که می گوید آیات قرآن خوابهای پیامبر اکرم است و به جای تفسیر احتیاج به تعبیر دارد نکاتی مطرح شد و دراین نوشتار به نقد برخی ادله مدعی این نظر می پردازیم
1-اولین دلیل ایشان روایتی است که می گوید خواب های پیامبر وحی است ایشان با استناد به این روایت مدعی می شود که وحی پیامبر خواب است این گونه تنیجه گیری که کاملا عاری از منطق است مایه تعجب است
به فرض که چنین روایتی از معصوم صادر شده مدلول روایت آن است که خواب پیامبر نوعی وحی است اما عکس آن یعنی وحی هم خواب است از کجای روایت استنتاج می شود ؟
آنچه روایت درپی آن است ارتقا دادن مقام نبی ودارای ارزش استثنایی دانستن خواب پیامبر است و نه تبدیل وحی به خواب ،این مثل آن می ماند که کسی با استناد به روایات که خواب روزه داررا عبادت برمی شمرند بگوید عبادت در روزه داری همان خواب است
این گونه استنتاجات نه تنها با اولیات وبدیهیات عقل و منطق ناسازگار است بلکه موجب خنده افراد متوسط و عامی نیز می شود و این که نظریه پرداز محترم چگونه چنین استنتاجی کرده جای تعجب و تاسف فراوان است
2-دلیل دیگر ایشان نظم پریشان و ناهمگونی آیات است ایشان ابتدا به طرح سئوال علت نظم پریشان قرآن می پردازد ومی گوید (اینک سؤال بدین برمیگردد که چرا نظم قرآنی پریشان است،
و چرا ابتدای سوره با میان و انتهای آن پیوند ندارد، و چرا سخنان خدا در هم میرود و قصه و اخلاق و فقه و غیب و شهادت به هم میآمیزند و درک مراد را بر مفسّر دشوار میسازند؟)
وبعد درجواب می گوید (گویی باید پذیرفت که این پراکندگی نه معلول تصرّف دشمنان، نه غفلت جمعآورندگان، نه بیخبری صاحب وحی و خدای آدابدان، بلکه از آن است که ساختار روایی سورهها تابع ساختار مهآلود و خوابآلود رؤیاهاست که غالباً نظم منطقی ندارند .)
کشف مهم مدعی آن است که این نظم پریشان دلیل خواب بودن قرآن است چراکه درخواب نیز ازاین پریشانی ها وعدم رعایت نظم و ترتیب به چشم می خورد دراین دلیل پردازی دوباره و صدباره ایشان به قیاس رو آورده و قرآن را با سایر کتاب های بشری مقایسه کرده است
و چون نظم حاکم بر سایر کتب را دراین جا ندیده قائل به زبان وفضای خواب شده است ،واز این مطلب غفلت کرده که قرآن کتاب خداوند است نه کتاب بشر واگر جهان خارج وطبیعت کتاب تکوین الهی است قرآن کتاب منطوق ومکتوب الهی است
وهمان طور که درتکوین قدرت خداوند ظهور و بروز کرده است در قرآن هم علم الهی بلکه خود خداوند متجلی شده است و دروایات هم به این اشاره شده است
از جمله این سخن حضرت امیر (ع) که فرمود : فتجلی لهم سبحانه فی کتابه یعنی ذات اقدس اله در کتابش برای مردم تجلی کرد
(خطبه 147 نهج البلاغه )
واین بی نظمی های ظاهری نه تنها دلیل ضعف ودست کشیدن از اعتقاد به زبان وفضای بیداری و هوشیاری نمی شود بلکه دلیل انباشته و پربودن و ذوابعاد و جاودانه بودن این کتاب و عظمت باطن آن است
که وقتی درظاهر لفظ می آید الفاظ وکلمات تاب تحمل آن را ندارند و دچار اضطراب و پریشانی می شوند و اگر قرآن مثل سایر کتب دریک سطح ویک بعد وکاملا قابل دسترسی برای عقول بود دیگر اعجاز وجاودانگی درآن نبود
و مثل کتاب های دیگر بشری قرن ها پیش راز و رمزهایش کشف شده بود و اشتباه اساسی درهمین است که قرآن را با محصولات بشری مقایسه کنیم قرآن درعدل ودر عرض بشر است نه درطول او
وهمان طور که طبیعت و انسان هرکدام جلوه ای از جلوهای خداوند هستند و هرکدام در بردارنده رازها ی بسیار از خدای خود هستند قرآن هم درکنار آن ها و بالاتر از آن ها محل تجلی اسماء واوصاف الهی است
و طبیعت این قضیه آن است که ذو اضلاع و ذو ابعاد و ذو بطون باشد و اگر غیر از این بود جای شک و شبهه داشت
همچنین ایشان تکرار درقرآن را مثال می زند و آن را نشانه دیگر خواب بودن قرآن برمی شمرد ومی گوید نویسندگان بشری این همه تکرار نمی کنند و همچنان برقیاس پامی فشرد درپاسخ به این سخن باید گفت
اولا تکرارهای قرآن غالبا تکرار اجمالی است نه تفصیلی به این معنا که ممکن است چند جا اصل قصه آدم یا موسی تکرار شده اما غالبا درهر تکرار از زاویه ای نو به مطلب نگاه شده است
فرضا در قصه آدم درجایی بر غفلت و خطای آدم تکیه می شود در جای دیگر بر فریب و استکبار شیطان و در هرکدام درکنار تکرار اصل قضیه نکاتی نو ومتفاوت از نقل دیگر ارائه می دهد
ثانیا تکرار همیشه مذموم نیست مادر زندگی طبیعی بسیاری از امور برایمان تکرای است مثل طلوع وغروب آفتاب و تکرار فصلها وغیره
ثالثا تکرار اتفاقا از تشطط ذهنی جلوگیری می کند اگر درقرآن انبوه قضایا و اتفاقات بدون تکرار مطرح می شد درس گیری وعبرت آموزی از آنهارا دشوار می کرد اما وقتی این قضایا محدود باشند ذهن وجان فرصت می یابد زوایای مختلف آنهارا مورد اندیشه قرار دهد
رابعا قضایای تکرای درقرآن مربوط به اصول واساس تاریخ حیات بشری است فرضا قصه آدم فقط یک قضیه شخصیه در مقطع خاص نیست بلکه عملی است که همواره در زندگی انسان ها به نوعی دائم تکرار می شود
و به بیان حکیمانه استاد جوادی آملی مطالبی درقرآن تکرارشده که در زندگی ما تکرار می شود قصه وسوسه و فریب ابلیس دائمی است و دم به دم رخ می دهداز این رو درقرآن تکرار می شود
و نکته آخر دراین بخش تذکار سخن قبلی است که نباید قرآن را با متون بشری قیاس کرد واگر هم برای ذهن گریزی از مقایسه نباشد باید آن را با منابع دیگر شناخت چون اصل وجود انسان و طبیعت که چون قرآن مخلوق خداوند هستند مقایسه کرد
نه با نوشته بشر که فعل و تولید بشری است و متوجه بود که اگر در طبیعت تکرار حیاتی است اگر درحیات انسان تکرار ضروری است در قرآن هم به شرح ایضا
این مطلب ادامه دارد و درنوشته بعد به نقد سایر ادله می پردازیم انشاالله
درایام میلاد حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) هستیم کسی که زندگی وحیاتش آن قدر عظیم وپر تاثیر وبی بدیل بود که بعداز گذشت قرنها هنوز عقلها وجانها در حیرت آن وجود مقدس ومتعالی هستند وبه تعبیر زیبای حافظ
کرشمه تو شرابی به عاشقان پیمود که عقل بی خبر افتاد و علم بی حس شد
والبته بزرگترین میراث برجای مانده از آن عزیز قرآن عظیم است که سخن خداوند متعال است که با واسطه او به دست مارسیده است واین کتاب اعجاز آمیز آن قدر ذوابعاد وسترگ است که قرنهاست چشم ودل وعقل فرهیختگان را خیره خود کرده است
واین کلام آن قدر شکوهین است که کافران سحرش می خواندند ومومنان وعالمان معجزه متعالی میدانندش وقرنهاست که درباره آیه آیه آن سخن وتفسیر وتاویل می رود وهمچنان رازهای بسیاری از آن ناگفته مانده است
واز آنجا که خود قرآن مومنان را به تدبر دراین متن متین ومتعالی می خواند تفکر درباره قرآن نه تنها ممنوع نیست بلکه از بزرگترین عبادات است واهل بیت پیامبر به عنوان شارحان وحافظان اولی واصیل قرآن خود راهها ی این تاملات را برروی مشتاقان گشوده اند
و این که پیامبر اکرم (ص) قرآن واهل بیت را دو یادگار گرانبهای خود خواند از همین روی بود که فهم این کتاب ناب بدون یاری گرفتن از مخازن علم الهی یعنی اهل بیت میسور نیست
و نکته کلیدی همین است که هر کس بخواهد خارج از هدایت اهل بیت در وادی فهم ودرک قرآن پای نهد گرفتار راهزنان خواهد شد وبه جای راه یافتن در ساحت قرآن در وادی توهمات خود ساخته خواهد افتاد ومعنای دقیق تفسیر به رأی تحمیل توهمات ونظرات خود بافته وخارج از هدایت اهل بیت بر قرآن است
واین مساله همواره درتاریخ علوم اسلامی کم وبیش بوده وچه بسا برخی به ظاهر عالمان وعارفان ومفسران دراین دامها افتاده اند و امروز هم برخی از موضع روشنفکر دینی وتحلیل زبان قرآن طراح نظراتی شده اند که به روشنی پیداست نسبتی با حقیقت قرآن وپیامیر اکرم (ص) ندارد
وآخرین آن ادعای رویا بودن قرآن و وحی پیامبر اکرم (ص) است مدعی این ادعا که ابتدا قرآن را بشری و برخوردار از ضعف ونقص های زبان بشری دانست حال ادعای دیگری مطرح کرده که قرآن نه زبان بیداری بلکه زبان خواب است
وآیات الهی خوابهای پیامبر هستند که به جای تفسیر احتیاج به تعبیر دارند درباره اصل این ادعا چند نکته قابل توجه است که به برخی دراین نوشته اشاره می کنیم .
اول این که متاسفانه طراح این ادعا همچنان گرفتار قیاس باطل است و اگر قبلا قرآن را با شعر وامثال آن مقایسه میکرد حال آن را با خواب های انسانی قیاس می کند و نمی خواهد از این پندار خارج شود که ساحت وحی ومقام عصمت وزبان قرآن ساحتی ویژه وغیر قابل مقایسه با فضاهای معمول بشری است
که اگر چنین نبود دیگر عظمت وقداست وجاودانگی برای پیامبران وخصوصا پیامبر خاتم وقرآن این معجزه الهی نبود دراین جا سخن حکیمانه مولوی که محبوب این روشنفکر هم هست را به ایشان یادآوری میکنیم
کارپاکان را قیاس از خود مگیر گرچه باشد درنوشتن شیر وشیر
نکته دوم خبط وخطایی است که در نظرات قبلی ایشان نیز مشهود بود که به جای آن که خود و دیگران را ترغیب به ارتقای شخصیت وجودی خویش کرده و بر تلاش برای کنار زدن حجابهای بشری درفهم قرآن تکیه کند که به تصریح قرآن راه آن تزکیه وطهارت است که فرمود (لایمسه الا المطهرون )
و به جای توجه به این نکته که ما باید خود را و فهم وعقل و قلب خود را بالا تر بریم تا به ساحت قرآن نزدیک شویم دوباره رو به تنزل مقام قرآن و پیامبر اکرم (ص) آورده است و به خیال قابل فهم تر کردن قرآن ادعای به شدت علیل رویا بودن قرآن را مطرح کرده و قرآن را خواب پیامیر دانسته است
و ازاین نکته ساده غفلت ورزیده که قرآن عزیز تنها یک کتاب نیست بلکه اعجاز الهی است و راه یافتن به باطن آن علاوه بر اندیشه وعقل به ایمان وقلب سلیم وعمل صالح واز همه مهم تر پیوند با استوانه های ایمان و کسانی که دارای علم قرآنی ولدنی هستند یعنی اهل بیت علیهم السلام دارد
و سنجیدن قرآن این کوه باعظمت وپراز معادن مختلف معنا وعلم با ترازوی خرد خرد شخصی یک خامی وخوش خیالی بیش نیست و به تعبیر مولوی
چون نگنجد او به میزان خرد ترازوی خرد را بردرد
سوم اگر همه قرآن رویاهای پیامبر است همان طور که ایشان مدعی است پس آنچه که درقرآن درباره زمان پیامبر آمده مثل محاجه با مشرکان و جهاد با کافران و عتاب و خطاب با منافقان ودهها اتفاق و رخدادی که قرآن از آن سخن می گوید که مربوط به زمان پیامبر اکرم (ص) است نیز همه خواب و رویاست
و پیامبر در رویا جهاد و انذار و انفاق و حج و... کرده ! و خوابی است که خیل عظیمی از مردم عصر ایشان در این خواب هستند ! و دراین خواب زندگی می کنند! براستی از این ادعا سخیف تر میتوان یافت .
این نکات درباره اصل ادعا بود و انشاالله درنوشته دیگر به نقد ادله ایشان خواهیم پرداخت
Analogy cancel
Drayam Khtmi Mrtpt attended the birth of Mohammed Mustafa (r) Hustam Xie Ke Zndگa and Ann Haach great deal Oپr impact of alternative lobby iPod Ke Baadaz گzst Hnoz her mind and her century commissions der baffled that the presence of a holy and bumptious Hustnd expression and has maintained Zibaa
Krschmh to Sharabi by lovers پamoud Ke news Avtad my mind and my knowledge of tightness
And so fucking Bozorگtren legacy Bergaa Mande BL Anne Aziz Quran great AST Ke Preheat Khaddaond transcendent AST Ke Ba mode or by dest Marsidh AST Wayne Book Ijaz Ames Anne amount Zuavad and Strگ AST Ke Qrnhast چhm Waddell and mind Verhechtگan Ra finest Khod Cardh AST
Wayne "s words as much as Ann Hkohen AST Ke Mai Ccaffran Sharc Juandnd and Momenan and scientists miracle bumptious Medanandash and Qrnhast Ke Derbarh AA Ann Preheat the interpretation and the interpretation of Mae Rudd and Hmچnan Razhaa Bseara BL Ann Naگvth Mande AST
Parallel Anja Ke Khod Quran Momenan area by managing Drain board solid and bumptious Mi Juand thinking Derbarh Quran NH Tnea forbidden NIST Blleke BL Bozorگtren worship AST and of the household پaambr title tags Harhan and Hafezan first and original Quran Khod Rahaa in Wayne Reflections ra Brroa Mstacan گhodh Land
Wayne and Ke پaambr Akram (r) the Koran and of the household ra de Aadگar گranphai Khod Juand BL Hemin Roy iPod Ke understand where Knapp book without Jari گrvatn BL stores prescience mean the household of Mysore NIST
And joke Clyde Hemin AST Ke tomcat pussy Bjuahd outside BL Hidayat folks house der Valley understand and Derek Quran Pi bosom گrvatar Rahznan Juahd strain and has Jay Rah Aavcn der Saan Koran der Valley suspicions Khod Sachth Juahd Avtad and Menay accurate interpretation of its opinion download suspicions and looks Khod Pavth and outside BL Hidayat household of righteousness Quran AST
Wayne issue Hmuarh Drtarich Science Islamist km and Bish Bode Oچh confusion Brge by Zahir scientists and Arefan and Mvsran Darren Damha Avtadh Land and Emrouz are Brge BL placement Rochnevkr religious and analysis Zaban Quran Tarah my looks stretched Land Ke by Roshni پadast ratios Ba Haqiqat Quran and پyamir Akram (r) Ndard
And the other Ann Adai Roya Boden Koran and inspired پaambr Akram (R) AST Prosecutor Wayne Adea Ke staring Quran ra human and Brkhurdar BL weakness and lack of human Hai Zaban Dunst if Adai Daگra excretory Cardh Ke Quran NH Zaban Zaban Bydari Blleke Juab AST
The verses of God Juaphai پaambr Hustnd Ke Jay interpretation of the term by the need Darend Derbarh out where Adea چnd joke went AST met by Ke Brge Darren Nosth signal Mai Kanem .
First Wayne Ke Mtasfanah Tarah Wayne Adea Hmچnan گrvatar measure void AST and Aگr previously Quran Ra Ba hair and the likes of Anne Comparison Maikard event that Ra Ba Juab High humanitarian measure MI Canada and Enrich Juahd BL Wayne پndar outside CHAUDES Ke Saan inspired and serves as Ismat and Zaban Koran my name and Aژh and non Comparison Ba Vdahay applicable human AST
Ke Aگr چnin Npod Enterprise other and how great Kdast and Jaodanگa Bray پaambran especially پaambr ring and the miracle of the Qur"an where God Npod Darren Ja Preheat Gamana Molloy Ke lovable Rochnevkr Where are the HST area by Ishan Aadaora Miknim
Carپakan area measure Az Khod Mگar گrچh strongest Drnostn ??Cher and Cher
JOKE Dom mess and Khtaaa AST Ke der glances tribal Ishan Nez proven iPod Ke Jay Ann Ke Khod and Daگran Ra cajole him Artqaa characte and Judy Khuyh Cardh and Barr evanescence Bray Canar Zdn Hjaphai human Derfhm Quran hospice Canada Ke him permission Quran Rah Anne praise and Thart AST Ke Vermod ( touch only the purified )
And Jay directed by Wayne joke Ke what Bade Khod Ra and understanding of the mind and heart of Khod Ra Bala seen Prem Ta by Saan Quran Nzdek Chwimm Twine Roe him down shrine Quran and پaambr Akram (r) veins AST and its imagination met understand seen Cardn Quran Adai attracted by the queer Roya Boden Quran excretory Cardh Ra and Ra Quran Juab پyamir Dansth AST
And Azaan joke Plain overlooked and Rzadh Ke Quran Aziz Tnea Iike book NIST Blleke Ejaz Elahi AST and Rah Aavcn by the soles of a bonus Barr Andishe and mind by faith and a healthy heart and good work parallel main concern is important seen پiond Ba Astoana Hai Iman and clothed me with Ke Darai aware of Quranic Denny Hustnd means the household peace be upon them Dard
Sngidn Quran and Wayne Koh Baazmt پraz and various metals with us and taught Ba Trazhoy Khrd Khrd personal Iike crude and fanciful Khosh Bish NIST and its expression Molloy
چon Nگnagd or its balance Khrd Trazhoy Khrd Ra Prederd
Som Aگr main concern Quran Ruyahaa پaambr AST Hamman developed Ke Ishan prosecutor AST پs Anچh Ke Driqran Derbarh time پaambr standing like argument Ba Musharkan and Jihad Ba Ccaffran and reproach and speech Ba Manafaqan and Dhaa agreement and Rhaddada Ke Quran BL Ann Preheat Mi گoad Ke pegged him anytime پaambr Akram (R) AST -Nez and his main concern Juab Ruyast
Dr. Roya and پaambr Jihad and warning and spending and Ag and ... Cardh ! AST and vats Ke Khel Azimi BL Mardam era where Ishan der Juab Hustnd ! Drain and Juab Zndگa Mi canand ! Prasta BL Wayne Adea ridiculous seen Matawan Yafit .
Where jokes Derbarh continued Adea iPod and Anchaallah Drnosth Enterprise other guides criticism by Ishan Juahim پrdacht
چند روز پیش در خبرها آمده بود که قلب کامل مصنوعی که می تواند همچون قلب انسان عمل کند ساخته وبه بازار عرضه شده است واین گرچه ازجهتی وبه ظاهر خوشحال کننده است که رشد صنعتی بشر را می رساند اماآهنی وفلزی شدن قلب جسم انسان علامت ونشانه خوبی نیست
ومی تواند نمادی از واقعیتی تلخ باشد که همان طور که ظاهر تکنولوژی دارد جای قلب جسمی مارا می گیرد باطن آن نیز قلب روح وجان مارا درتسخیر خود گرفته است وما رابه تامل بیشتر دراین سئوال مهم وامی دارد که تکنولوژی بازندگی ما چه می کند ؟
و هرچه پیش ترمی رویم این سئوال جدی تر ونگران کننده تر می شود، امروز تکنولوژی نه تنها جزیی از زندگی مابلکه برای بسیاری حاکم برزندگی گشته است مابا تکنولوژی بیدار می شویم با تکنولوژی روز را به شب می رسانیم وحتی با تکنولوژی می خوابیم
و تکنولوژی به زبان ساده یعنی تکثیر و توسعه سرسام آور اسباب ووسایل وابزار وامروز این ابزار فقط درحد ابزار نیستند بلکه فرمانروای ذهن ودل بسیاری از انسان ها هستند و نگرانی وقتی عمیق تر می شود که به واقع دریابیم این ها نه ابزار بلکه بت های مقدس زندگی ماشده اند مگر چه چیز بت را بت می کند غیر از توجه واقبال زیاد
ومگر امروز تکنولوژی برای بسیاری چنین مقامی را پیدانکرده است کافی است یک روز ازخانه که بیرون می رویم موبایلمان جامانده باشد چقدر مضطرب می شویم ؟کافی است چند ساعت برق خانه مان قطع شود چه حالی پیدا می کنیم ؟
وکافی است سرعت انیترنت پایین بیاید چقدر عصبی می شویم ؟تکنولوژی روح توکل ، خلوت،خلاقیت ، توجه به خود وخدا را ازما گرفته است تکنولوژی مثل ماده مخدری برای روح وجان ماشده که تحمل اندک دوری وفاصله ازآن را نداریم ومابه این اسباب نه عادت که اعتیاد پیداکرده ایم
واین البته تمام ماجرانیست تکنولوژی چیزهای ذی قیمت بسیاری را ازما گرفته است از دورشدن ازطبیعت تا دورشدن ازهم تادورشدن از خود ومسئولیت ها ودرد های حتی شخصیمان تکنولوژی جای حضور جای حقیقت جای خلوت وحتی جای عقل واندیشه ورزی وعشق مارا گرفته است
اگر فردی که به مدد تکنولوژی به شهرت کاذب رسیده اگردرآن سوی دنیاهم باشد ناراحتی وناملایمتی او برایمان مهم واحساس برانگیز است وتفاوت نمی کند ورزشکار یا هنرمند یا سیاست مدارباشد وچه بسا برایش اشک بریزیم اما ازدرد ورنج همسایه وفامیل خود بیخبریم وغافل
واگر یک دهم از درد ورنجی که از دوری از تکنولوژی می بریم از دوری از حقایق ومعارف ومسئولیت های انسانی می بردیم وضعیت ماامروز کاملا متفاوت بود تکنولوژی یک واسطه همیشگی نیز برای ماشده است درزندگی هر کاری که بخواهیم انجام دهیم باید باواسطه او باشد ولذاست که چت وپیامک وایمیل وامثال آن جای دیدار وحضور را گرفته است
و این تکنولوژی است که برای ماتعیین تکلیف می کند چگونه وبرای چه کسی احساس بوزیم به چه علاقمند وازچه متنفر باشیم ومی شود گفت که دیگر این انسان نیست که تکنولوژی را میسازد وبه خدمت می گیرد بلکه این تکنولوژی است که انسانهارا می سازد ودرخدمت خود می گیرد
واقعیت این است که ابرقدرت جهان امروز دیگر فلان شخص وبهمان کشور نیست بلکه تکنولوژی ابرقدرت واقعی است واگر در گذشته انسان مومن درجهاد با نفس ودنیا وشیطان باید می کوشید
امروز یک وزنه مهم دیگر به این مجموعه اضافه شده به نام تکنولوژی وحجاب های سه گانه قبلی به چهار حجاب افزایش یافته واین آخری ایمان وانسان سوز تر از قبلیهاست چراکه فربینده تر وسحرآمیزتر وجذابتر از آنهاعمل می کند
وسخن آخراین که اگر تکنولوژی را نتیجه عمل انسان جدید بدانیم باید بگوییم که همین انسان بدجوری گرفتار عمل خود گشته است ورهایی وبیرون آمدن از این اسارت قدرت واعجازی فوق بشری را می طلبد .
امشب خبر 20 و30 ،درباره ماهوارهای فارسی زبان گزارش می داد واز تاثیرات مخرب آن برزندگی خانوادگی واخلاق جامعه می گفت اما به این موضوع مهم اشاره نکرد که چرا مردم به ماهواره اقبال نشان می دهند ؟
وغیراز عوامل بیرونی چه علل وعواملی درداخل زمینه رابرای نفوذ هرچه بیشتر ماهواره هادر درون خانه ها فراهم می کنند ؟واز همه مهم تر خود صدواسیما چه کاری درقبال این هجوم ونفوذ انجام داده است؟
و رسانه ای که با بیش از بیست کانال فعال است به عنوان مهم ترین ابزار ارتباط جمعی چه نقشی دراین باره ایفا کرده است ؟در نگاهی اجمالی به وضعیت برنامه سازی این همه شبکه سیما آنچه به عیان پیداست این که تنها افزایش کمی وتعدد ظاهری ملاک عمل بوده و نوآوری وتحول جدی برای فعال ساختن استعداهای عظیم این سازمان رخ نداده است
واگر بگوییم دوشبکه زمان جنگ با ساعات محدود پخش بهتر وجذاب تر وپرمخاطب تر از بیست کانال موجود عمل می کرد به گزافه سخن نگفته ایم اما درباره این که چرا سازمان عریض وطویل صداوسیما درمقابله با هجمه ماهواره ها منفعل و واگذار کننده میدان به رقیب است به دلائل مختلف می توان اشاره کرد
که مهم ترین آن بازگشت به مدیریت انحصاری این سازمان دارد به گونه ای که بر همه بیست شبکه یک سلیقه ومدیریت خاص حاکم است واین باعث یک نواختی وتک صدایی وتکرار وملالت آوری برنامه ها گشته است
واین موضوع به آن می ماند که دائم در مجلسی فقط یک نفر حرف بزند وباعث خستگی وکلافگی مخاطبان شود وبه جای تنوع بخشی به افراد صحبت کننده برتعداد میکرفونها وبلندگوها افزوده شود که این به جای حل مساله آن را بغرنجتر کرده ودل زدگی را بیشتری می کند
امروز جناب ضرغامی خواستار افزایش اعتبارات بود یعنی همان نگاه کمی وبه این سئوال پاسخ نداد که با بودجه فعلی چه کرده است که بیشتر می خواهد؟واز این مساله ساده غفلت کرده که آیا تولید فکر وبرنامه وایده پردازی از بودجه برمی آید یا محتاج انسان های متفکر وسلایق مختلف وبه کارگیری استعدادهای متنوع است ؟
بر جناب ضرغامی ودیگر متصدیان باید گفت که مشکل دراعتبارات نیست مشکل درانحصار وتنگ نظری وراندن افراد متفکر وکاربلد از عرصه کار فرهنگی است به همین سخنرانی ها یی که از سیما پخش می شود وافرادی که سخنانشان از سیما پخش می شود نگاه کنید
غالبادر یک شکل ودریک سطح وبا یک تفکر وسلیقه خاص است که مطلوب صداوسیما است ،این همه متفکر ودانشمند درکشور وجوددارد وتلویزیون فقط تریبون عده ای معدود وبا حرفهایی تکراری است
مقایسه کنید وضعیت سخنرانان وفیلم سازان امروز سیمارا با سخنرانان وفیلمسازان دهه شصت ، در دهه شصت صدا ویا تصویر متفکران بزرگ ودارای سلایق مختلف در صداوسیما حضورداشتند از صدای شهید مطهری تا دکتر شریعتی تا فخرالدین حجازی تا علامه جعفری تا استاد جوادی آملی وتا مرحوم فلسفی ودیگران
آیا از چنین تنوع وسطح بالای علمی وفکری امروز هم درصداوسیما خبری هست ؟درزمینه فیلمسازی نیز بزرگان هنری چون علی حاتمی ،ناصر تقوایی،بهروز افخمی ، ...حضورداشتند درعرصه های دیگر هنر مثل موسیقی اساتیدی چون شجریان وشهرام ناظری هنر آفرینی می کردند
ومتاسفانه امروز صداوسیما نه تنها بزرگان فرهنگ و هنر را منزوی کرده بلکه سطح هنر را به شدت تنزل داده نسل امروز شعر واهنگ وموسیقی که می شنوند یا تبلیغات با صوت وآهنگ چیپس وپفک است یا ادا واطوارهای عموپورنگ وامثال آن
در محتوای فیلمها هم آنچه کمیاب ونایاب است هنر وفرهنگ است نه از ادبیات غنی ما ونه از متون معتبر روایی ماخبری هست نه از ادب ورسم ورسوم ایرانی ونه ازدردهای اجتماعی آنچه چشمها می بینند وبه دنبالش قلبها حسرتش را می خورند خانه های لوکس وماشین های مدل بالا وآدم هایی هستند که هیچ شباهتی به انسان های متوسط ومعمول جامعه ندارند
ودردها ورنج هایشان نسبتی با زندگی واقعی مردم ندارد درزمینه اخبار وسیاست هم صداوسیمابیشتر شبیه ارگان یک جناح است تا رسانه ملی وزبان مردم با این احوال نباید انتظار داشت مردم همچنان به صداوسیما اعتماد ورغبت کنند وسراغ رسانه های دیگر نروند
.وقطعا هم نمی توان گفت همه به خاطر دیدن فیلمهای آن چنانی سراغ ماهواره می روند بلکه بسیاری برای گرفتن اخبار واطلاعات وتحلیل ها وبرنامه های فکری وفرهنگی که جایشان درصداوسیما خالی است طالب ماهواره هستند
وخلاصه آن که اگربازار ماهوارها رونقی گرفته به خاطر بی هنری وبی تدبیری خود ماست
امروز درسایت ها جمله ای از دکتر ظریف توجهم را به خود جلب کرد( از رهبری خرج نمی کنم مسئولیت مذاکرات بامن است )این جمله مسئولانه از جمله نیازهای سیاست ماست که متاسفانه سالهاست مورد اغفال قرار گرفته است
و علاوه برآن که مسئولیت پذیری گوینده آن را می رساند دفاعی زیبا وعالمانه از ولایت ورهبری است متاسفانه بسیاری از مدعیان پیروی از رهبری در کشور ما به جای شناختن وشناساندن درست وعالمانه جایگاه رفیع وذی قیمت ولایت فقیه وشخص رهبری معظم به گونه ای دراین باره سخن می گویند
که گویا در نظام ولایی همه مسئولیت ها با رهبری است ولذا خواسته یا ناخواسته اشتباهات ونواقص خود را به نوعی به این جایگاه مهم وحساس ربط می دهند این مساله البته درسالهای اخیر توسعه بیشتر یافت
ودر دوره گذشته مسئولان درمواقع حساس به جای مسئولیت پذیری وبه جای این که خودرا سپر وفدایی رهبر بداننداز این جایگاه رفیع همواره هزینه کردند این موضوع درمسئولان خلاصه نشد
بلکه بسیاری از تریبون داران مدعی ولایت هم با هزینه از این جایگاه والا خواستند ندانم کاری وتقصیر خودرا به نوعی بپوشانند درباره مسئولان دوره قبل به یادداریم که وقتی در قضایای 88 از رییس جمهور وقت در سفری به خارج کشور درباره زندانی ها وبازداشت ها سئوال شد او فورا خودرا کنارکشید وگفت این موضوع در حیطه اختیارات من نیست وارتباطی به من ندارد
همچنین دراواخر دوره ریاست جمهوری وقتی از او درباره مذاکرات هسته ای سئوال می شد باز همین پاسخ داده می شد که مسئولیت مذاکرات با دولت نیست همچنین شاهد بودیم که برخی خطیبان دراواخر دولت قبل که همه از آن دولت تبری می جستند صراحتا گفتند چون رهبری نظر به احمدی نژاد داشت مابه او رای دادیم
همه این ها حکایت از نوعی مسئولیت گریزی ونشناختن جایگاه رهبری وحتی جفای به ایشان است طبق مبانی قرآنی وفقهی حکومت دینی ، در راس بودن فقیه عادل نافی مسئولیت دیگران نیست
بلکه فرد فرد مردم و به خصوص مسئولان درباره جامعه و تصممیم گیرهای کلان مسئول هستند( کلکم راع وکلکم مسئول )و کسانی که حقیقتا دغدغه دفاع از ولایت فقیه رادارند باید به این نکته توجه کنند که دفاع از ایشان به معنای سلب مسئولیت از خود نیست
ونباید طوری حرف زد وتحلیل کرد که همه چیز به پای پایه واساس نظام نوشته شود درنظام مردم سالاردینی هرکس باید به اندازه توان واختیارات خود مسئولیت پذیر باشد وحتی درمواردی که موضوعی فراتر از حیطه اختیارات مسئول خاصی است
با فدا کاری وسپر کردن خود ازمقام وجایگاه مهم رهبری دفاع کند و ولایت مداران حقیقی افرادی هستند که درمقام پاسخ گویی به جای احاله موضوع به جای دیگر وهزینه کردن از نامها وجایگاه های رفیع مسئولانه درقبال عملکرد خود سخن می گویند ودفاع می کنند
واگر اشتباهی رخ داده آن را برعهده می گیرند وناشی از عمل خود می دانند نه افراد برجسته وجایگاه های حساس ومهم وبه نظر می رسد نظیر آن چه دکتر ظریف بیان داشت باید به عنوان یک فرهنگ در میان مسئولان وحتی مردم نهادینه شود
تاهم جایگاه والای ارکان نظام محفوظ بماند وهم افراد خودرا درقبال اعمال وتصمیمات خود مسئول بدانند و راه فرار وجفا پیش نگیرند